عالم بزرگوار آقای سید باقر ساداتی در ضمن خاطرات خود درباره احتیاط و دقت آقای کوهستانی چنین می گوید:
مرحوم آقا جان شب های درسی طلبه ها را سرکشی می کرد که مشغول مطالعه هستند یا نه؟
شبی حقیر مشغول مطالعه بودم که در حدود ساعت یک بعد از نصف شب در حال مطالعه خواب رفتم.
چراغ اطاق روشن مانده بود و لحظه ای متوجه شدم که پنجره کاغذی حجره را کسی می زند، بیدار شدم فهمیدم صدای آقا جان است که می فرماید:
« پسر جان اگر بیداری اشکال ندارد چراغ روشن باشد، ولی اگر می خواهی بخوابی چراغ را پایین بکش نفت مال امام زمان علیه السلام است که بیهوده می سوزد. »
مرحوم آقا جان شب های درسی طلبه ها را سرکشی می کرد که مشغول مطالعه هستند یا نه؟
شبی حقیر مشغول مطالعه بودم که در حدود ساعت یک بعد از نصف شب در حال مطالعه خواب رفتم.
چراغ اطاق روشن مانده بود و لحظه ای متوجه شدم که پنجره کاغذی حجره را کسی می زند، بیدار شدم فهمیدم صدای آقا جان است که می فرماید:
« پسر جان اگر بیداری اشکال ندارد چراغ روشن باشد، ولی اگر می خواهی بخوابی چراغ را پایین بکش نفت مال امام زمان علیه السلام است که بیهوده می سوزد. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر