مرحوم آیت الله کوهستانی در خصوص توطئه دشمنان بر ضد اسلام خاطره ای را چنین نقل کرد:
« در درس اساتید بزرگ نجف طلبه معمّمی بود به نام « شیخ محمد» که من او را می شناختم.
مدتی متوجه شدم که در درس ها شرکت ندارد تا این که روزی به بغداد مسافرت کردم، برای انجام کاری از روی پل بغداد عبور می کردم چشمم به یک افسر انگلیسی افتاد، به نظرم آشنا آمد.
دقایقی به او نگاه کردم او نیز به من خیره شده بود، گفتم: شما شیخ محمد نیستی؟ گفت: بلی. گفتم: پس این لباس چیست؟
گفت: من افسر دولت انگلیس ام در آن موقع مأمور بودم با لباس روحانیت در مباحث اساتید شرکت کنم تا مطالب و مسائل لازم را گزارش نمایم.»
« در درس اساتید بزرگ نجف طلبه معمّمی بود به نام « شیخ محمد» که من او را می شناختم.
مدتی متوجه شدم که در درس ها شرکت ندارد تا این که روزی به بغداد مسافرت کردم، برای انجام کاری از روی پل بغداد عبور می کردم چشمم به یک افسر انگلیسی افتاد، به نظرم آشنا آمد.
دقایقی به او نگاه کردم او نیز به من خیره شده بود، گفتم: شما شیخ محمد نیستی؟ گفت: بلی. گفتم: پس این لباس چیست؟
گفت: من افسر دولت انگلیس ام در آن موقع مأمور بودم با لباس روحانیت در مباحث اساتید شرکت کنم تا مطالب و مسائل لازم را گزارش نمایم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر