آیت الله آقای حاج سید محسن خرازی می فرمود:
مرحوم پدرم برای ما نقل کرد که:
« یکروز این آقا سیدکریم پینه دوز برای خداحافظی به مغازه ما آمد. او قرار بود به عتبات عالیات و کربلای امام حسین علیه السلام مشرف بشود. آقا سیدکریم در حالی که با ما خداحافظی می کرد گفت:
من دارم به کربلا مشرف می شوم ولی من از این سفر باز نخواهم گشت و در همان کربلا از دنیا خواهم رفت و همانجا مدفون می شوم!
ما این سخن را در حالی که دوست نداشتیم آنرا باور کنیم از آقا سیدکریم شنیدیم و او به کربلا مشرف شد و بعد از مدتی خبر رسید آقا سیدکریم پینه دوز در کربلا از دنیا رفته است و او را در صحن مطهر به خاک سپرده اند! »
مرحوم پدرم برای ما نقل کرد که:
« یکروز این آقا سیدکریم پینه دوز برای خداحافظی به مغازه ما آمد. او قرار بود به عتبات عالیات و کربلای امام حسین علیه السلام مشرف بشود. آقا سیدکریم در حالی که با ما خداحافظی می کرد گفت:
من دارم به کربلا مشرف می شوم ولی من از این سفر باز نخواهم گشت و در همان کربلا از دنیا خواهم رفت و همانجا مدفون می شوم!
ما این سخن را در حالی که دوست نداشتیم آنرا باور کنیم از آقا سیدکریم شنیدیم و او به کربلا مشرف شد و بعد از مدتی خبر رسید آقا سیدکریم پینه دوز در کربلا از دنیا رفته است و او را در صحن مطهر به خاک سپرده اند! »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر