- مناجات
خدایا، چگونه تو را بخوانم؛ من که سراسر آلوده به ننگم؛
من که در راه بندگی لنگم؛ با این زبان گنگم؟!
یا در این سینه تنگم؟! یا با قلب چون سنگم؟!
دستم را بگیر؛ یاری ام کن،
به فریادم برس و کمکم کن تا با نفس خود بجنگم.
مرا به بندگی بپذیر، ای بی نظیر!
منم بنده مریض، و تویی خدای عزیز، شفا تویی، دوا تویی.
خدایا، گروهی از بندگانت جاهلند، گروهی اسم و رسمی دارند و غافلند.
اما گروهی به سوی حق مایلند و به دین (ـِ تو) قائلند. این ها عاقلند.
ای خالق زمین و آسمان، ای پروردگار دو جهان،
خدای من!
در دل شب تو بیدارم کردی، خبر دارم کردی، عاشقم کردی،
عاشق و دیوانه شدم، در خانه تو می نشینم و چون پروانه پر می زنم.
محراب تو مکان عشق است.
خدای من!
همه خوابند، تو بیداری؛ همه بی هوشند، تو هوشیاری؛
همه بی اختیار افتاده اند و تو صاحب اختیاری.
« کل نفس ذائقه الموت » اما تو همیشه زنده ای.
خدای من!
هیچ کس ما را نمی بیند، تو می بینی؛
صدای مرا هیچ کس نمی شنود، تو می شنوی؛
هیچ کس از ما خبر ندارد، تو با خبری.
به دریای رحمت تو رو آورده ام و دست به دامان تو زده ام.
چون کاری برای رضای خدا کردم، آبرومند شدم و رستگار.
هر کاری که برای او کردم، ماندنی است.
پس ای یاران!
تا جان و توان دارید،
برای آینده خود جان و توان بگیرید.
از درجه زندگی خود، درجه بندگی بگیرد
و با مقامی که در دنیا دارید، مقام بندگی را به دست آورید.
چه بسازم در این سرای ویرانه
چگونه بسازم با این یاران دیوانه
همه روزی خوار تواند، ولی گروهی با تو بیگانه
صاحب خانه تویی، تویی که می خوانی هر لحظه ما را به خانه.
خدایا!
من اندک نمی از خاک زمینم
کتاب آسمانی تو، گشته است یقینم.
به من دلی بده که جای تو باشد؛
دلی بده که از یاد تو خالی نباشد.
من عاشقم و پابند دینم،
شیعه علی و امت محمد امینم.
در هر چه می بینم، تو را می بینم
پس یاری ام کن که جز تو نبینم.
آبرویم بده؛ آبروی بندگی
عفوم بکن، زین همه شرمندگی
در بندگی جا مانده ام،
در راه تو در مانده ام
کمکم کن تو در این واماندگی
من که مهمان توام
دست به دامان توام
دستم بگیر، در این مسیر
این تویی مهمان پذیر
این تویی توبه پذیر
یا رب!
مرا از خواب غفلت بیدار کن، به بازار بندگی ات خریدار کن!
ای دوست باوفا، ای دوست باصفا!
ای پاک، ای درمان و دوا!
از مریضان عیادت کن.
تو طبیبی، مریضان را طبابت کن.
ما ضعیفیم و ناتوانیم؛ ناتوان را حمایت کن.
عشق علی در دل ماست، بیش از این ما را اهل ولایت کن.
غرق گناهیم؛ ما را پاک کن و خاک کن و بی خجالت وارد قیامت کن.
گل محمدی داده ای به دستم
و گل ولایت نهاده ای در دست دیگرم
بوی رحمت تو می رسد به مشامم، عاشق شده ام، مستم.
با تو پیمان بستم.
تو یاری ام کردی و من عهد نشکستم
عاشق دینم، افتاده بر زمینم
کتاب تو شد یقینم
من امت محمدم، شیعه امیر مؤمنینم
هر جا که باشم، در عبادتم و بر این دینم
من عاشق دین احمدم؛ قطره ای از عطر گل محمدم
دلی که ندارد نام حسین، گوش نسپرده به پیام حسین،
دلی که نیفتاده به دام حسین، آن دل، گِل است، کارش مشکل است.
افسرده بودم، به دادم رسیدی.
ای سلسه عرش خدا، ای هلهله فرش خدا، ای زلزله خشم خدا
از پرده غیب بیرون آ، بیرون آ تا تو را ببینم
و عاشقانه دست و پایت را ببوسم.
شمشیر بکش و زمین را از ستم پاک کن
که این کار توست.
عاشقان در انتظارند، ما را از انتظار به در آور
که این به اختیار توست
گیتی را پاک نما و قدم به ظهور بگذار
که خدا نگهدار توست
حکم خدا را بنشان که مادرت فاطمه هم
هنوز در انتظار توست
عطر مزار تو، آرامش قلب من است
ذره ای از غبار حریمت، دوای درد من است
یک نگهت به این گدا، شفای قبر من است
کام تو حوض کوثر است، لعل لبانت گوهر است
خاک قدمت مطهر است.
بوی حرم تو همچو مشک و عنبر است
زیرا که حریم پسر موسی بن جعفر است.
خدا را در علی جویم
علی جویم، علی جویم،
علی را در خدا جویم
علی گویم، علی گویم
خدا را از علی بویم
هوای علی دوای من است.
دعای علی شفای من است.
علی راه نجات من است.
علی در دنیا و آخرت به یاد من است،
شفاخواه من است،
جای پایش راه من است.
علی در دو عالم پناهگاه من است.
تا آن که به ساقی علمدار
زخمی بزدند و دل شکستند
او رفت پی آب و نیامد
دیدار بماند به قیامت.
من که در راه بندگی لنگم؛ با این زبان گنگم؟!
یا در این سینه تنگم؟! یا با قلب چون سنگم؟!
دستم را بگیر؛ یاری ام کن،
به فریادم برس و کمکم کن تا با نفس خود بجنگم.
مرا به بندگی بپذیر، ای بی نظیر!
منم بنده مریض، و تویی خدای عزیز، شفا تویی، دوا تویی.
خدایا، گروهی از بندگانت جاهلند، گروهی اسم و رسمی دارند و غافلند.
اما گروهی به سوی حق مایلند و به دین (ـِ تو) قائلند. این ها عاقلند.
- خدای حیّ و قیوم
ای خالق زمین و آسمان، ای پروردگار دو جهان،
خدای من!
در دل شب تو بیدارم کردی، خبر دارم کردی، عاشقم کردی،
عاشق و دیوانه شدم، در خانه تو می نشینم و چون پروانه پر می زنم.
محراب تو مکان عشق است.
خدای من!
همه خوابند، تو بیداری؛ همه بی هوشند، تو هوشیاری؛
همه بی اختیار افتاده اند و تو صاحب اختیاری.
« کل نفس ذائقه الموت » اما تو همیشه زنده ای.
خدای من!
هیچ کس ما را نمی بیند، تو می بینی؛
صدای مرا هیچ کس نمی شنود، تو می شنوی؛
هیچ کس از ما خبر ندارد، تو با خبری.
به دریای رحمت تو رو آورده ام و دست به دامان تو زده ام.
- کار برای خدا!
چون کاری برای رضای خدا کردم، آبرومند شدم و رستگار.
هر کاری که برای او کردم، ماندنی است.
پس ای یاران!
تا جان و توان دارید،
برای آینده خود جان و توان بگیرید.
از درجه زندگی خود، درجه بندگی بگیرد
و با مقامی که در دنیا دارید، مقام بندگی را به دست آورید.
- حال دل
چه بسازم در این سرای ویرانه
چگونه بسازم با این یاران دیوانه
همه روزی خوار تواند، ولی گروهی با تو بیگانه
صاحب خانه تویی، تویی که می خوانی هر لحظه ما را به خانه.
خدایا!
من اندک نمی از خاک زمینم
کتاب آسمانی تو، گشته است یقینم.
به من دلی بده که جای تو باشد؛
دلی بده که از یاد تو خالی نباشد.
من عاشقم و پابند دینم،
شیعه علی و امت محمد امینم.
در هر چه می بینم، تو را می بینم
پس یاری ام کن که جز تو نبینم.
- دست نیاز
آبرویم بده؛ آبروی بندگی
عفوم بکن، زین همه شرمندگی
در بندگی جا مانده ام،
در راه تو در مانده ام
کمکم کن تو در این واماندگی
من که مهمان توام
دست به دامان توام
دستم بگیر، در این مسیر
این تویی مهمان پذیر
این تویی توبه پذیر
یا رب!
مرا از خواب غفلت بیدار کن، به بازار بندگی ات خریدار کن!
ای دوست باوفا، ای دوست باصفا!
ای پاک، ای درمان و دوا!
- توبه
از مریضان عیادت کن.
تو طبیبی، مریضان را طبابت کن.
ما ضعیفیم و ناتوانیم؛ ناتوان را حمایت کن.
عشق علی در دل ماست، بیش از این ما را اهل ولایت کن.
غرق گناهیم؛ ما را پاک کن و خاک کن و بی خجالت وارد قیامت کن.
- زمزمه
گل محمدی داده ای به دستم
و گل ولایت نهاده ای در دست دیگرم
بوی رحمت تو می رسد به مشامم، عاشق شده ام، مستم.
با تو پیمان بستم.
تو یاری ام کردی و من عهد نشکستم
عاشق دینم، افتاده بر زمینم
کتاب تو شد یقینم
من امت محمدم، شیعه امیر مؤمنینم
هر جا که باشم، در عبادتم و بر این دینم
من عاشق دین احمدم؛ قطره ای از عطر گل محمدم
- مدح امام حسین(ع)
دلی که ندارد نام حسین، گوش نسپرده به پیام حسین،
دلی که نیفتاده به دام حسین، آن دل، گِل است، کارش مشکل است.
- با حضرت صاحب الزمان
افسرده بودم، به دادم رسیدی.
ای سلسه عرش خدا، ای هلهله فرش خدا، ای زلزله خشم خدا
از پرده غیب بیرون آ، بیرون آ تا تو را ببینم
و عاشقانه دست و پایت را ببوسم.
شمشیر بکش و زمین را از ستم پاک کن
که این کار توست.
عاشقان در انتظارند، ما را از انتظار به در آور
که این به اختیار توست
گیتی را پاک نما و قدم به ظهور بگذار
که خدا نگهدار توست
حکم خدا را بنشان که مادرت فاطمه هم
هنوز در انتظار توست
- در حریم رضوی
عطر مزار تو، آرامش قلب من است
ذره ای از غبار حریمت، دوای درد من است
یک نگهت به این گدا، شفای قبر من است
کام تو حوض کوثر است، لعل لبانت گوهر است
خاک قدمت مطهر است.
بوی حرم تو همچو مشک و عنبر است
زیرا که حریم پسر موسی بن جعفر است.
- مدح مولا
خدا را در علی جویم
علی جویم، علی جویم،
علی را در خدا جویم
علی گویم، علی گویم
خدا را از علی بویم
هوای علی دوای من است.
دعای علی شفای من است.
علی راه نجات من است.
علی در دنیا و آخرت به یاد من است،
شفاخواه من است،
جای پایش راه من است.
علی در دو عالم پناهگاه من است.
- با نینواییان
تا آن که به ساقی علمدار
زخمی بزدند و دل شکستند
او رفت پی آب و نیامد
دیدار بماند به قیامت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر