در یک مجلس رسمی که در آن «ارشه تونگ» دبیر کل سازمان بین المللی مبارزه با الکل شرکت داشت، از محضر مرحوم آیت الله بروجردی درخواست شد که رساله ای درباره نظر اسلام پیرامون مواد الکلی بنویسد تا متن رساله به زبان عربی ترجمه گردد و در کنگره قرائت گردد، مرحوم بروجردی به اطراف نگریست، چشمش به علامه طباطبایی افتاد و گفتند:
« جناب آقای حاج سید محمد حسین طباطبایی تبریزی از علمای اسلامند، تفسیر ارزنده ای دارند، ایشان در این مورد رساله ای بنویسند و در اختیار آقایان بگذارند و نظریه اسلام را به نحو احسن در آن رساله تشریح خواهند کرد. »
کلمه علامه به حق عنوان و وصف شایسته و بایسته ای می باشد که برای این انسان برجسته الهی قرار داده شده است و بسیار گویا تر از عناوین دیگر می باشد ، کلمه علامه مفهوم جامعیت در علوم مختلف را دارا ست که حقاً در این مرد الهی جمع شده بود.
همان جامعیتی که باعث شده در جهان تشیع شخصیتی چون علامه حلی به این نام شهرت پیدا کند زیرا که در ابعاد مختلف علوم اسلامی واقعاً دریا گونه بود. به تعبیر بعضی از علما این عالم برجسته حداقل ده دوره فقه و سه دوره اصول و رجال به رشته تحریر درآورده بود و غیر از اینها در فلسفه و کلام نیز کارهای تحسین برانگیزی را از خود نشان داده بود.
می توان اعتراف نمود که اگر در این برهه زمان نمونه ای جامع از علامه حلی بیابیم، همین شخصیت بزرگوار بود که سراسر عمر خود را وقف دانش و تحصیل آن کرده است.
درک کردن اساتیدی هم چون آیت الله میرزای نائینی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله شیخ ضیاء الدین عراقی و از همه بیشتر آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی(غروی) که به نظر علمای بزرگ، ایشان موفق ترین دانشمند در فقه و اصول در قرن حاضر بود بی تاثیر در موفقیت های ایشان نبود.
علامه طباطبایی، در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و حکیمی الهی مطرح است. درخشش او در صحنه تفسیر و عرضه حکمت، گرچه سایر ابعاد علمی آن بزرگ را تحت الشعاع قرار داده است، ولی جایگاه علمی او در سایر رشته های معارف اسلامی، چون: فقه، اصول، رجال، حدیث و علومی چون جبر و مقابله و هندسه و حساب استدلالی و هیئت قدیم و جدید و فنون ادب فارسی و مباحث تاریخی و اجتماعی و مبانی و نظریات مکاتب مادی، بسیار چشم گیر و والاست.
این ظرفیت و درک مقتضیات زمان و نیازهای محیط علمی و اجتماعی اوست که برخی از ابعاد علمی و مفسری او را تبلوری فزون تر بخشیده است.
به اظهار آنان که از خرمن حضورش، خوشه چیده و از روح بلندش مدد گرفته اند، و نیز به داوری آنان که در آثار علمی و میراث فرهنگی او سیر کرده اند، علامه طباطبایی دائرة المعارفی است که بیشترین مباحث اسلامی و معارف قرآنی و مسائل اصولی عقلی را به تبیین و تحلیل نشسته است.
علامه، گرچه در فضای علمی حوزه های دینی، راه تکامل علمی و عرفانی و اخلاقی خود را پیموده بود، ولی هرگز به علوم حوزوی اکتفا نکرد و نگاه تحقیق و تدریس و تدوین خویش را به آنچه پیشینیان منحصر داشته بودند، محدود ننمود واز واقعیات زمان و نیازهای امت اسلام غافل نگردید و با کسب علوم و اطلاعات گسترده، خود را برای ایفای رسالت الهی و اجتماعی و دینی مهیّا ساخت.
در وسعت ظرفیّت معرفتی و معلوماتی علامه طباطبایی همین کلام کافی است که خود می فرمودند:
« اگر مجالی باشد می توانم همه مسائل قرآن کریم را تنها با استفاده از یک سوره کوچک بیان کنم. »
از نویسنده معروف لبنانی شیخ جواد مغنیه منقول است که :
«از وقتی که المیزان به دست من رسیده است، کتابخانه من تعطیل شده و پیوسته در روی میز مطالعه ام المیزان است. »
مرحوم علامه به معنای تامّ در علم نجوم استاد بود حتی یکسال فرمود:
« می خواهم یک تقویم نجومی برای خودمان بنویسم. »
یکی از دوستان می گوید:
« یک بار تابستان به منزلشان رفتم. دیدم در آن گرمای طاقت فرسای قم، نشسته است و فیزیک مطالعه می کند. »
حجت الاسلام سید محمد علی میلانی نقل می کنند که:
روزی من با علامه طباطبائی و دو دامادشان، با ماشین سواری از سبزوار به مشهد می آمدیم و بنا شد مشاعره کنیم. ما سه نفر در یک طرف و علامه به تنهایی در طرف دیگر بودند.
ما سه نفر ـ مجموعاً ـ نتوانستیم ایشان را شکست داده و برنده شویم، بلکه علامه ما را مجاب می کرد؛ نه با یک بیت شعر، بلکه با چند بیت! حقاً ما از تسلط ایشان به شعر و ادبیات در شگفت افتادیم!
آیت الله مصباح نقل می کنند که مرحوم علامه طباطبائی، در سن شصت سالگی می فرمود: « اگر ممکن بود که من چند ماه درسم را تعطیل کنم و زبان بخوانم، خیلی خوب بود! » بی شک، امروزه، زبان خواندن برای محقق ضروری است.
« جناب آقای حاج سید محمد حسین طباطبایی تبریزی از علمای اسلامند، تفسیر ارزنده ای دارند، ایشان در این مورد رساله ای بنویسند و در اختیار آقایان بگذارند و نظریه اسلام را به نحو احسن در آن رساله تشریح خواهند کرد. »
کلمه علامه به حق عنوان و وصف شایسته و بایسته ای می باشد که برای این انسان برجسته الهی قرار داده شده است و بسیار گویا تر از عناوین دیگر می باشد ، کلمه علامه مفهوم جامعیت در علوم مختلف را دارا ست که حقاً در این مرد الهی جمع شده بود.
همان جامعیتی که باعث شده در جهان تشیع شخصیتی چون علامه حلی به این نام شهرت پیدا کند زیرا که در ابعاد مختلف علوم اسلامی واقعاً دریا گونه بود. به تعبیر بعضی از علما این عالم برجسته حداقل ده دوره فقه و سه دوره اصول و رجال به رشته تحریر درآورده بود و غیر از اینها در فلسفه و کلام نیز کارهای تحسین برانگیزی را از خود نشان داده بود.
می توان اعتراف نمود که اگر در این برهه زمان نمونه ای جامع از علامه حلی بیابیم، همین شخصیت بزرگوار بود که سراسر عمر خود را وقف دانش و تحصیل آن کرده است.
درک کردن اساتیدی هم چون آیت الله میرزای نائینی، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله شیخ ضیاء الدین عراقی و از همه بیشتر آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی(غروی) که به نظر علمای بزرگ، ایشان موفق ترین دانشمند در فقه و اصول در قرن حاضر بود بی تاثیر در موفقیت های ایشان نبود.
علامه طباطبایی، در همه محافل علمی و فرهنگی به عنوان مفسری بزرگ و فیلسوف و حکیمی الهی مطرح است. درخشش او در صحنه تفسیر و عرضه حکمت، گرچه سایر ابعاد علمی آن بزرگ را تحت الشعاع قرار داده است، ولی جایگاه علمی او در سایر رشته های معارف اسلامی، چون: فقه، اصول، رجال، حدیث و علومی چون جبر و مقابله و هندسه و حساب استدلالی و هیئت قدیم و جدید و فنون ادب فارسی و مباحث تاریخی و اجتماعی و مبانی و نظریات مکاتب مادی، بسیار چشم گیر و والاست.
این ظرفیت و درک مقتضیات زمان و نیازهای محیط علمی و اجتماعی اوست که برخی از ابعاد علمی و مفسری او را تبلوری فزون تر بخشیده است.
به اظهار آنان که از خرمن حضورش، خوشه چیده و از روح بلندش مدد گرفته اند، و نیز به داوری آنان که در آثار علمی و میراث فرهنگی او سیر کرده اند، علامه طباطبایی دائرة المعارفی است که بیشترین مباحث اسلامی و معارف قرآنی و مسائل اصولی عقلی را به تبیین و تحلیل نشسته است.
علامه، گرچه در فضای علمی حوزه های دینی، راه تکامل علمی و عرفانی و اخلاقی خود را پیموده بود، ولی هرگز به علوم حوزوی اکتفا نکرد و نگاه تحقیق و تدریس و تدوین خویش را به آنچه پیشینیان منحصر داشته بودند، محدود ننمود واز واقعیات زمان و نیازهای امت اسلام غافل نگردید و با کسب علوم و اطلاعات گسترده، خود را برای ایفای رسالت الهی و اجتماعی و دینی مهیّا ساخت.
در وسعت ظرفیّت معرفتی و معلوماتی علامه طباطبایی همین کلام کافی است که خود می فرمودند:
« اگر مجالی باشد می توانم همه مسائل قرآن کریم را تنها با استفاده از یک سوره کوچک بیان کنم. »
از نویسنده معروف لبنانی شیخ جواد مغنیه منقول است که :
«از وقتی که المیزان به دست من رسیده است، کتابخانه من تعطیل شده و پیوسته در روی میز مطالعه ام المیزان است. »
مرحوم علامه به معنای تامّ در علم نجوم استاد بود حتی یکسال فرمود:
« می خواهم یک تقویم نجومی برای خودمان بنویسم. »
یکی از دوستان می گوید:
« یک بار تابستان به منزلشان رفتم. دیدم در آن گرمای طاقت فرسای قم، نشسته است و فیزیک مطالعه می کند. »
حجت الاسلام سید محمد علی میلانی نقل می کنند که:
روزی من با علامه طباطبائی و دو دامادشان، با ماشین سواری از سبزوار به مشهد می آمدیم و بنا شد مشاعره کنیم. ما سه نفر در یک طرف و علامه به تنهایی در طرف دیگر بودند.
ما سه نفر ـ مجموعاً ـ نتوانستیم ایشان را شکست داده و برنده شویم، بلکه علامه ما را مجاب می کرد؛ نه با یک بیت شعر، بلکه با چند بیت! حقاً ما از تسلط ایشان به شعر و ادبیات در شگفت افتادیم!
آیت الله مصباح نقل می کنند که مرحوم علامه طباطبائی، در سن شصت سالگی می فرمود: « اگر ممکن بود که من چند ماه درسم را تعطیل کنم و زبان بخوانم، خیلی خوب بود! » بی شک، امروزه، زبان خواندن برای محقق ضروری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر