آیت الله محمد فاضل لنکرانی نقل می کنند:
بنده، با این که مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، در قید حیات بودند، ولی به خاطر تحقیقی که کرده بودم از آیت الله بروجردی تقلید می کردم.
از طرفی مرحوم پدرم، به آیت الله بروجردی، خیلی نزدیک، بلکه می شود گفت نزدیک ترین فرد بود. بعد هم که طلبه شدم و به درس ایشان راه یافتم و تقریرات آن بزرگوار را نوشتم، رفت و آمد من هم به بیت، خیلی زیاد شد.
آن مرحوم، با این که سن من کم بود، ولی به بنده عنایت داشتند. اینها از یک طرف و حس کنجکاوی طلبگی هم از طرف دیگر، مرا وادار می کرد که در رفتار و اخلاقیات آیت الله بروجردی، بیش تر دقت کنم.
به نظر من، ریشه همه فضائل ایشان این بود که: مبدأ و معاد را به گونه ای معتقد بود که گویا می دید. این سخن، گرچه به ظاهر، کوچک است، ولی در باطن، خیلی عمیق است.
آیت الله مکارم شیرازی نیز می فرمایند:
تقوی معیار شخصیت انسان و ارج او در پیشگاه خدا و بهترین زاد و توشه قیامت و سبب روشنایی دل و بهره مندی از فرقان حق و باطل است.
او، به تمام معنی «متقی» بود. با کمال دقت، مواظب بود تا از سخنش، نامش، دستگاهش، سخنی یا کاری که بر خلاف رضای خداست، تراوش نکند.
یکی از اصحاب نزدیک ایشان، درباره او جمله ای می گفت که در آغاز عجیب به نظر می رسید، اما با دقت و تأمل در آن، مفهوم خاصی استفاده می شد.
او می گفت:
« در خلال مدتی که با آیت الله بروجردی مصاحبت داشتم، فهمیدم: او قیامت را باور کرده است! »
مگر یک مرجع بزرگ تقلید، ممکن است قیامت را باور نکرده باشد؟ ولی این باور همان باوری است که علی (ع) در خطبه متقین می فرماید:
« فهم و الجنه کمن قد رآها و هم فیها منعمون و هم و النار کمن قد رآها و هم فیها معذبون. » ( نهج البلاغه خطبه همام (متقین) 93 )
بنده، با این که مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، در قید حیات بودند، ولی به خاطر تحقیقی که کرده بودم از آیت الله بروجردی تقلید می کردم.
از طرفی مرحوم پدرم، به آیت الله بروجردی، خیلی نزدیک، بلکه می شود گفت نزدیک ترین فرد بود. بعد هم که طلبه شدم و به درس ایشان راه یافتم و تقریرات آن بزرگوار را نوشتم، رفت و آمد من هم به بیت، خیلی زیاد شد.
آن مرحوم، با این که سن من کم بود، ولی به بنده عنایت داشتند. اینها از یک طرف و حس کنجکاوی طلبگی هم از طرف دیگر، مرا وادار می کرد که در رفتار و اخلاقیات آیت الله بروجردی، بیش تر دقت کنم.
به نظر من، ریشه همه فضائل ایشان این بود که: مبدأ و معاد را به گونه ای معتقد بود که گویا می دید. این سخن، گرچه به ظاهر، کوچک است، ولی در باطن، خیلی عمیق است.
آیت الله مکارم شیرازی نیز می فرمایند:
تقوی معیار شخصیت انسان و ارج او در پیشگاه خدا و بهترین زاد و توشه قیامت و سبب روشنایی دل و بهره مندی از فرقان حق و باطل است.
او، به تمام معنی «متقی» بود. با کمال دقت، مواظب بود تا از سخنش، نامش، دستگاهش، سخنی یا کاری که بر خلاف رضای خداست، تراوش نکند.
یکی از اصحاب نزدیک ایشان، درباره او جمله ای می گفت که در آغاز عجیب به نظر می رسید، اما با دقت و تأمل در آن، مفهوم خاصی استفاده می شد.
او می گفت:
« در خلال مدتی که با آیت الله بروجردی مصاحبت داشتم، فهمیدم: او قیامت را باور کرده است! »
مگر یک مرجع بزرگ تقلید، ممکن است قیامت را باور نکرده باشد؟ ولی این باور همان باوری است که علی (ع) در خطبه متقین می فرماید:
« فهم و الجنه کمن قد رآها و هم فیها منعمون و هم و النار کمن قد رآها و هم فیها معذبون. » ( نهج البلاغه خطبه همام (متقین) 93 )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر