یکی از نزدیکان علامه می گوید:
« اینکه گفته اند در اواخر عمر ایشان دچار فراموشی شده بود صحت ندارد، من که با ایشان مأنوس بودم چند بار تجربه کردم و دیدم که کاملاً حواسشان جمع است ولی در اواخر عمر شخصیت ایشان تحت الشعاع شخصیت عرفانی وی قرار گرفته بود و برای معلومات خود کوچکترین ارزشی قائل نبودند و به سئولات جواب نمی دادند ولی در مسائل عرفانی اظهار نظر می کردند.
یک وقت که ایشان در بیمارستان بستری بودند، خدمتشان رسیده و عرض کردم: آقا مطالبی بفرمایید:
فرمودند: « شما صحبت کنید. »
عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی به خاطر دارید؟
با خوشحالی فرمودند: بله و یکی از غزلهای حافظ را شروع به خواندن نمودند و سپس به من فرمودند:
« بقیه شعر را شما بخوان. »
« اینکه گفته اند در اواخر عمر ایشان دچار فراموشی شده بود صحت ندارد، من که با ایشان مأنوس بودم چند بار تجربه کردم و دیدم که کاملاً حواسشان جمع است ولی در اواخر عمر شخصیت ایشان تحت الشعاع شخصیت عرفانی وی قرار گرفته بود و برای معلومات خود کوچکترین ارزشی قائل نبودند و به سئولات جواب نمی دادند ولی در مسائل عرفانی اظهار نظر می کردند.
یک وقت که ایشان در بیمارستان بستری بودند، خدمتشان رسیده و عرض کردم: آقا مطالبی بفرمایید:
فرمودند: « شما صحبت کنید. »
عرض کردم: آقا از اشعار حافظ چیزی به خاطر دارید؟
با خوشحالی فرمودند: بله و یکی از غزلهای حافظ را شروع به خواندن نمودند و سپس به من فرمودند:
« بقیه شعر را شما بخوان. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر