حضرت رضا (عليه السلام) شب هاى بسيار تلاوت قرآن مى كرد، و هرگاه به آيه اى مى رسيد كه در آن سخنى از بهشت يا جهنم بود گريه مى كرد و بهشت را از خداوند درخواست مى كرد و از آتش جهنم به او پناه مى برد و همواره ((بسم الله الرحمن الرحيم)) را در نمازهاى شبانه روزى خود بلند قرائت مى كرد و هرگاه ((قل هو الله احد)) ((بگو خدا يكتاست)) را مى خواند، آهسته مى فرمود: ((الله احد)) خدا يكتاست، و چون به پايان اين سوره مى رسيد سه مرتبه مى فرمود: ((كذلك الله ربى)).
و هرگاه سوره ((جحد)) را مى خواندند با قرائت ((قل يا ايها الكافرون)) ((بگو اى كافران)) آهسته مى فرمود: ((يا ايها الكافرون )) ((اى كافران)) و چون به پايان سوره و آيه ((لكم دينكم ولى دين)) ((دين شما براى و دين من براى من)) مى رسيدند، سه مرتبه مى فرمود: ((ربى الله و دينى الاسلام)) ((پروردگار من الله و دين من اسلام است)).
و هر گاه سوره تين را قرائت مى كردند، در پايان آيه اليس الله باحكم الحاكمين ((آيا خداوند مقتدرترين و حكم كننده ترين حكم فرمايان نيست)) مى فرمود:
بلى و اءنا على ذالك من الشاهدين ((بله و من بر اين امر از شهادت دهندگانم)). و وقتى سوره ((قيامت)) را قرائت مى كرد، در پايان آيه ((اليس الله بقادر على اءن يحى الموتى)) ((آيا چنين خداى مقتدرى نمى تواند مرده ها را زنده كند)).مى فرمود: سباحنك اللهم و بلى ((منزهى اى خداى من بله قادر است)).
و در سوره جمعه قل ما عندالله خير من اللهو و من التجاره ((للذين اتقوا)) و الله خير الرازقين مى خواندند.
و هر گاه از سوره ((حمد)) فارغ مى شدند ((الحمد لله رب العالمين)) مى فرمودند و وقتى سبح اسم ربك الاءعلى ((پروردگار بلند مرتبه خود را تسبيح گو)) را قرائت مى كردند آهسته مى فرمودند سبحان ربى الاعلى ((منزه است پروردگار بلند مرتبه من)) و چون يا ايها الذين آمنوا)) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد)) را قرائت مى كردند آهسته مى فرمود: لبيك اللهم لبيك .
چه شود ز راه وفا اگر نظرى به جانب ما كنى
كه به كيمياى نظر مگر مس قلب تيره طلا كنى
و هرگاه سوره ((جحد)) را مى خواندند با قرائت ((قل يا ايها الكافرون)) ((بگو اى كافران)) آهسته مى فرمود: ((يا ايها الكافرون )) ((اى كافران)) و چون به پايان سوره و آيه ((لكم دينكم ولى دين)) ((دين شما براى و دين من براى من)) مى رسيدند، سه مرتبه مى فرمود: ((ربى الله و دينى الاسلام)) ((پروردگار من الله و دين من اسلام است)).
و هر گاه سوره تين را قرائت مى كردند، در پايان آيه اليس الله باحكم الحاكمين ((آيا خداوند مقتدرترين و حكم كننده ترين حكم فرمايان نيست)) مى فرمود:
بلى و اءنا على ذالك من الشاهدين ((بله و من بر اين امر از شهادت دهندگانم)). و وقتى سوره ((قيامت)) را قرائت مى كرد، در پايان آيه ((اليس الله بقادر على اءن يحى الموتى)) ((آيا چنين خداى مقتدرى نمى تواند مرده ها را زنده كند)).مى فرمود: سباحنك اللهم و بلى ((منزهى اى خداى من بله قادر است)).
و در سوره جمعه قل ما عندالله خير من اللهو و من التجاره ((للذين اتقوا)) و الله خير الرازقين مى خواندند.
و هر گاه از سوره ((حمد)) فارغ مى شدند ((الحمد لله رب العالمين)) مى فرمودند و وقتى سبح اسم ربك الاءعلى ((پروردگار بلند مرتبه خود را تسبيح گو)) را قرائت مى كردند آهسته مى فرمودند سبحان ربى الاعلى ((منزه است پروردگار بلند مرتبه من)) و چون يا ايها الذين آمنوا)) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد)) را قرائت مى كردند آهسته مى فرمود: لبيك اللهم لبيك .
چه شود ز راه وفا اگر نظرى به جانب ما كنى
كه به كيمياى نظر مگر مس قلب تيره طلا كنى
يمن از عقيق تو آيتى، چمن از رخ تو روايتى
شكر از لب تو حكايتى اگرش چو غنچه تو واكنى
بنما، زپسته تبسمى، بنما ز غنچه تكلمى
به تبسمى و تكلمى همه دردها تو دوا كنى
تو شه سرير ولايتى تو مه منير هدايتى
چو شود شها به عنايتى نگهى به سوى گدا كنى
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر