39 : چه كسانى از آتش جهنم مصون هستند

در زمانى كه على بن موسى الرضا (عليه السلام) از طرف ماءمون به خراسان احضار شده، و اجبارا با شرايط خاصى ولايت عهد ماءمون را پذيرفته بود شخصى به نام ((زيد النار) برادر امام نيز در خراسان بود، زيد به واسطه داعيه كه داشت و انقلابى كه در مدينه برپا كرده بود، مورد خشم و غضب ماءمون قرار گرفته بود، اما ماءمون كه آن ايام سياستش اقتضا مى كرد و حركت و حشمت امام رضا (عليه السلام) را حفظ كند، به خاطر امام (عليه السلام) از كشتن و يا زندانى كردن برادرش زيد صرف نظر كرد.
روزى در مجلس عمومى عده زيادى شركت داشتند و امام رضا (عليه السلام) براى آنها صحبت مى كرد، از آن سو ((زيد)) عده اى از اهل مجلس ‍ را متوجه خود كرده بود و براى آنها در فضيلت سادات و فرزندان پيغمبر و اينكه آنان وضع استثنائى دارند، داد سخن مى داده و مرتب مى گفت: ((ما خانواده چنين، ما خانواده چنان)).
امام (عليه السلام) متوجه گفتار زيد شدند، ناگهان نگاه تند و فرياد ((يا زيد)) امام، زيد و همه اهل مجلس را متوجه كرد.
حضرت فرمودند: ((اى زيد حرفهاى بقالهاى كوفه باروت آمده، و مرتب تحول مردم مى دهى، اينها چه چيز است كه به مردم مى گويى، آن كه شنيده اى خداوند ذريه فاطمه (عليهم السلام) يعنى حسن و حسين (عليه السلام) و دو خواهر ايشان است، اگر مطلب اين طور است تو مى گويى و اولاد فاطمه (عليهم السلام) وضع استثنائى دارند، و به هر حال آنها اهل نجات و سعادتند، پس تو نزد خدا و پدرت موسى بن جعفر (عليه السلام) گرامى ترى، زيرا او در دنيا امر خدا را اطاعت كرده، قائم الليل و گرامى ترى، زيرا او در دنيا امر خدا را عصيان مى كنى، و به قول تو هر دو، مثل هم، اهل نجات و سعادت هستيد، پس برد با تو است زيرا موسى بن جعفر (عليه السلام) عمل كرد و سعادتمند شد و تو عمل نكرده و رنج نبرده گنج بردى، على بن الحسين زين العابدين مى فرمود: ((نيكوكار ما اهل بيت پيغمبر دو برابر اجر دارد و بدكار ما دو برابر عذاب، همان طور كه قرآن درباره زنان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) تصريح كرده است، زيرا آن كس از خاندان ماكه نيكوكارى مى كند در حقيقت دو كار كرد: يكى اينكه مانند ديگران كار نيكى كرده، ديگر اينكه حيثيت و احترام پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را حفظ كرده است، آن كس هم كه گناه مى كند دو گناه مرتكب شده: يكى اينكه مانند ديگران كار بدى كرده، ديگر اينكه آبرو و حيثيت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را از بين برده است)).
آنگاه امام (عليه السلام) رو كرد به حسن بن موسى و شاء بغدادى، كه از اهل عراق بود و در آن وقت در جلسه حضور داشت، و فرمود: مردم عراق اين قرآن را: انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح چگونه قرات مى كنند.
گفت: يابن رسول بعضى طبق معمول انه غير صالح قرائت مى كنند، اما بعضى ديگر كه باور نمى كند خداوند پسر پيغمبرى را مشمول قهر و غضب خود قرار دهد، آيه را انه و عمل غير صالح قرائت مى كنند و مى گويند او در واقع از نسل نوح نبود، خداوند به او فرمود: اى نوح او از نسل تو نيست، اگر از نسل تو مى بود، من به خاطر تو او را نجات مى دادم)).
امام (عليه السلام) فرمود: ابدا اينطور نيست، او فرزند حقيقى نوح (عليه السلام) و از نسل نوح بود، چون بدكار شد و امر خدا را عصيان كرد، پيوند معنويش با نوح بريده شد، به نوح (عليه السلام) گفته شد، اين فرزند تو ناصالح است از اين رو نمى تواند در رديف صالحان قرار گيرد.
موضوع ما خانواده نيز چنين است، اساس كار، پيوند معنوى و صلاح عمل و اطاعت امر خدا است هر كس خدا را اطاعت كند از ما اهل بيت است، گو اينكه هيچگونه نسبت و رابطه نسلى و جسمانى با ما نداشته باشد، و هر كس گنهكار باشد از ما نيست گو اينكه از اولاد حقيقى و صحيح النسب زهرا (عليها السلام) باشد، همين خود تو كه با ما هيچ گونه نسبتى ندارى، اگر نيكوكار و مطيع امر حق باشى از ما هستى.

در حشر اگر لطف تو خيزد به شفاعت
بسيار بجويند و گنه كار نباشد

هیچ نظری موجود نیست: