خوف

جناب شيخ در توضيح اين آيه كريمه:
يدعون ربهم خوفا و طمعا؛
پروردگارشان را از روی بيم و طمع می‌خوانند. سوره سجده آیه 16
می‌فرمود:
« اين خوف و طمع چيست؟ خوف فراق و طمع وصل اوست، قرينه اين معنا فرمايش اميرالمؤمنين عليه‌السلام در دعای كميل: « فهبني يا الهي ... صبرت علي عذابك فكيف أصبر علي فراقك » است، و همچنين دعای امام سجاد عليه‌السلام: « ووصلك منی نفسي و إليك شوقي...؛
وصال تو آرزوی من است و اشتياق من به سوی توست.». »
  • بيم نپذيرفتن محبوب
يكی از شاگردان شيخ می‌گويد:
روزی (جناب شيخ) به من گفت:
« فلانی! عروس، خود را برای كه آرايش می ‌كند؟ »
عرض كردم: برای داماد.
فرمود: « فهميدی؟ »
سكوت كردم.
فرمود:
« شب زفاف، فاميل عروس تلاش می‌كنند او را به بهترين شكل آرايش كنند تا مورد پسند داماد واقع شود، ولی عروس در باطن، يك نگرانی دارد كه ديگران متوجه نيستند، نگرانی او اين است كه اگر شب وصال نتوانست نظر داماد را جلب كند و يا داماد حالت انزجاری از او پيدا كند، چه كند؟
بنده‌ای كه نمی‌داند كارهای او مورد قبول خداوند متعال واقع شده يا نه، چگونه می‌تواند خايف و نگران نباشد؟! آيا تو خود را برای «او» آراسته می‌كنی يا برای «خود» و برای وجهه پيدا كردن ميان مردم؟! »
« اموات وقتی مردند می‌گويند:
رب ارجعون لعلي أعمل صلحا: خداوندا مرا بازگردان ( به دنیا ) تا شاید عملی صالح بجای آورم. سوره مومنون آیه 99 و 100
عمل صالح آن است كه خدا بپسندد، نه اين كه نفس تو آن را امضا كند. »
از اين رو، جناب شيخ هميشه از ملاقات با حق تعالی ترس و واهمه داشت و می‌فرمود:
« كه خدا خود ترس ندارد ﴿ وأما من خاف مقام ربه: و هر کس از حضور در پیشگاه عز ربوبیت بترسید. سوره نازعات آیه 40 ﴾ اگر او ما را نپسندد و كارهای ما مورد قبولش نشود چه خاكی بر سر كنيم؟ »
فرزند شيخ می‌گويد: شيخ می‌گفت:
« خدايا! ما را هم جزو قراضه‌ها - كه طرف می‌آيد و می‌گويد: من، قراضه و شكسته می‌خرم - خدايا! ما را هم بخر و قبول كن. »

هیچ نظری موجود نیست: