روزی در حسینیه مجلس روضه برقرار بود و آقا جان با عده ای از مهمانان در اتاق دیگر حضور داشتند چند تا چایی برای ایشان آوردند وقتی روضه شروع شد بلافاصله آقا چایی اش را برداشت و خطاب به مهمانانش فرمود:
« برویم آن طرف بنشینیم که ثواب روضه را هم درک کنیم»
و به این مقدار هم حاضر نبود که چایی را بدون استماع روضه میل کند.
فرزند ایشان می گوید:
احتیاط و مراقبت شدید ایشان و اهل منزل درباره امور موقوفه و یا سایر وجوهات شرعی طوری ما را ترتیب کرده بود که هیچ گاه جرئت نمی کردیم به اجناس وقفی و سایر اموال بیت المال دست بزنیم.
با این که اغلب اجناس خوراکی وقفی از قبیل عسل، ترشی، آرد، روغن، گردو و غیره در منزلمان نگهداری می شد، به آن ها نزدیک نمی شدیم و از کودکی به ما آموخته بودند که این ها مال امام علیه السلام است و اگر کسی به آن ها دست بزند مورد خشم و غضب امام علیه السلام واقع می شود.
« برویم آن طرف بنشینیم که ثواب روضه را هم درک کنیم»
و به این مقدار هم حاضر نبود که چایی را بدون استماع روضه میل کند.
فرزند ایشان می گوید:
احتیاط و مراقبت شدید ایشان و اهل منزل درباره امور موقوفه و یا سایر وجوهات شرعی طوری ما را ترتیب کرده بود که هیچ گاه جرئت نمی کردیم به اجناس وقفی و سایر اموال بیت المال دست بزنیم.
با این که اغلب اجناس خوراکی وقفی از قبیل عسل، ترشی، آرد، روغن، گردو و غیره در منزلمان نگهداری می شد، به آن ها نزدیک نمی شدیم و از کودکی به ما آموخته بودند که این ها مال امام علیه السلام است و اگر کسی به آن ها دست بزند مورد خشم و غضب امام علیه السلام واقع می شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر