رسول اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم در حدیثی فرمود:
« ما اتخذ الله نبیاً الا زاهداً؛
خدای متعال هیچ پیامبری را به پیامبری برنگزید مگر آن که زاهد بود. »
از جمله مواعظی که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه زیاد به آن سفارش نمود و با تعابیر مختلفی از آن یاد کرده عامل زهد و ساده زیستی است.
وقتی درباره زهد و حقیقت آن از حضرت پرسیدند، در جمله ای معروف فرمود:
« الزهد کله بین کلمتین من القرآن قال الله سبحانه
« لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لاتفرحوا بما اتاکم»
و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی فقد اخذ الزهد بطرفیه:
تمام زهد در دو جمله قرآن آمده است، خداوند می فرماید:
« برای گذشته غم مخورید و به آینده شاد و دلبند نباشید »
بنابراین آن کس که غم گذشته نمی خورد و به آینده شاد و دلبند نیست، هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است. اشاره به این که حقیقت زهد ترک وابستگی ها و اسارت ها در چنگال گذشته و آینده است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« اذا اراد الله بعبد خیراً زهّده فی الدنیا وفقّهه فی الدین و بصّره عیوبها و من اتیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره؛
هنگامی که خداوند، اراده کند برای بنده ای از بندگانش خیر و صلاح پیش بیاورد به او توفیق زهد عنایت می کند و او را در احکام دین فقیه و بینا می گرداند و عیب های دنیا را به وی می شناساند و کسی که دارای این اوصاف باشد، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است. » مرحوم آیت الله کوهستانی را به حق می توان از مصادیق روشن این احادیث و نمونه ای از زهّاد و صلحای سلف برشمرد، چرا که زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به مظاهر دنیوی در سراسر زندگی او به خوبی مشهود بود.
رفتارش مصداق فرمایش مولایش بود که هیچ گاه در مسائل دنیوی بر آن چه از دستش می رفت، تأسف نمی خورد و آن چه از دنیا به او روی می آورد به گونه ای شاد و مغرورش نمی کرد که همه چیز را به فراموشی بسپارد.
مقام والای زهد، سکون و آرامش روحی فوق العاده ای را برای ایشان فراهم کرده بود که هر کس می خواست از فشارها و تنگناهای زندگی و علایق مادی آسوده شود، به محضر آن بزرگوار می رسید و با مشاهده زندگی ایشان احساس آرامش و اطمینان می کرد.
بارها ارادتمندان آن جناب نقل نمودند وقتی که با تهاجم اندوه مواجه می گشتیم، به محضرش می رفتیم و از غم و اندوه رها شده، با آرامش خاطر و سبک بار باز می گشتیم.
« ما اتخذ الله نبیاً الا زاهداً؛
خدای متعال هیچ پیامبری را به پیامبری برنگزید مگر آن که زاهد بود. »
از جمله مواعظی که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه زیاد به آن سفارش نمود و با تعابیر مختلفی از آن یاد کرده عامل زهد و ساده زیستی است.
وقتی درباره زهد و حقیقت آن از حضرت پرسیدند، در جمله ای معروف فرمود:
« الزهد کله بین کلمتین من القرآن قال الله سبحانه
« لکیلا تأسوا علی مافاتکم و لاتفرحوا بما اتاکم»
و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی فقد اخذ الزهد بطرفیه:
تمام زهد در دو جمله قرآن آمده است، خداوند می فرماید:
« برای گذشته غم مخورید و به آینده شاد و دلبند نباشید »
بنابراین آن کس که غم گذشته نمی خورد و به آینده شاد و دلبند نیست، هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است. اشاره به این که حقیقت زهد ترک وابستگی ها و اسارت ها در چنگال گذشته و آینده است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« اذا اراد الله بعبد خیراً زهّده فی الدنیا وفقّهه فی الدین و بصّره عیوبها و من اتیهن فقد اوتی خیر الدنیا و الاخره؛
هنگامی که خداوند، اراده کند برای بنده ای از بندگانش خیر و صلاح پیش بیاورد به او توفیق زهد عنایت می کند و او را در احکام دین فقیه و بینا می گرداند و عیب های دنیا را به وی می شناساند و کسی که دارای این اوصاف باشد، خیر دنیا و آخرت به او داده شده است. » مرحوم آیت الله کوهستانی را به حق می توان از مصادیق روشن این احادیث و نمونه ای از زهّاد و صلحای سلف برشمرد، چرا که زهد و ساده زیستی و بی اعتنایی به مظاهر دنیوی در سراسر زندگی او به خوبی مشهود بود.
رفتارش مصداق فرمایش مولایش بود که هیچ گاه در مسائل دنیوی بر آن چه از دستش می رفت، تأسف نمی خورد و آن چه از دنیا به او روی می آورد به گونه ای شاد و مغرورش نمی کرد که همه چیز را به فراموشی بسپارد.
مقام والای زهد، سکون و آرامش روحی فوق العاده ای را برای ایشان فراهم کرده بود که هر کس می خواست از فشارها و تنگناهای زندگی و علایق مادی آسوده شود، به محضر آن بزرگوار می رسید و با مشاهده زندگی ایشان احساس آرامش و اطمینان می کرد.
بارها ارادتمندان آن جناب نقل نمودند وقتی که با تهاجم اندوه مواجه می گشتیم، به محضرش می رفتیم و از غم و اندوه رها شده، با آرامش خاطر و سبک بار باز می گشتیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر