هارون پسر عنتره از پدرش نقل مى كنند:
در فصل سرما در محضر مولا على (عليه السلام ) وارد شدم . قطيفه اى كهنه بر دوش داشت و از شدت سرما مى لرزيد. گفتم : يا اميرالمؤمنين ! خداوند براى شما و خانواده تان از بيت المال مانند ديگر مسلمانان سهمى قرار داده كه مى توانيد به راحتى زندگى كنيد. چرا اين اندازه به خود سخت مى گيريد و اكنون از سرما مى لرزيد؟
فرمود: به خدا سوگند! از بيت المال شما حبه اى بر نمى دارم و اين قطيفه اى كه مى بينيد همراه خود از مدينه آورده ام ، غير از آن چيزى ندارم .
در فصل سرما در محضر مولا على (عليه السلام ) وارد شدم . قطيفه اى كهنه بر دوش داشت و از شدت سرما مى لرزيد. گفتم : يا اميرالمؤمنين ! خداوند براى شما و خانواده تان از بيت المال مانند ديگر مسلمانان سهمى قرار داده كه مى توانيد به راحتى زندگى كنيد. چرا اين اندازه به خود سخت مى گيريد و اكنون از سرما مى لرزيد؟
فرمود: به خدا سوگند! از بيت المال شما حبه اى بر نمى دارم و اين قطيفه اى كه مى بينيد همراه خود از مدينه آورده ام ، غير از آن چيزى ندارم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر