حسن بن فضل بن زيد يمانى مى گويد:
پدرم نامه اى به خط خود براى امام زمان (عليه السلام) نوشت. حضرت (عليه السلام) پاسخ نامه را مرقوم فرمود. بار ديگر نامه اى به خط من املا كرده و براى امام زمان (عليه السلام) ارسال كرد. حضرت (عليه السلام) اين بار نيز پاسخ فرمود.
مرتبه سوم نامه اى ديگر به خط يكى از فقها كه از دوستان ما بود املا نموده، و براى حضرت (عليه السلام) فرستاد.
امام (عليه السلام) اين بار از ارسال پاسخ خوددارى نمود. ما تعجب كرديم. وقتى درباره علت آن تحقيق نموديم، دانستيم كه آن مرد از عقيده خود برگشته و قرمطى شده است.
پدرم نامه اى به خط خود براى امام زمان (عليه السلام) نوشت. حضرت (عليه السلام) پاسخ نامه را مرقوم فرمود. بار ديگر نامه اى به خط من املا كرده و براى امام زمان (عليه السلام) ارسال كرد. حضرت (عليه السلام) اين بار نيز پاسخ فرمود.
مرتبه سوم نامه اى ديگر به خط يكى از فقها كه از دوستان ما بود املا نموده، و براى حضرت (عليه السلام) فرستاد.
امام (عليه السلام) اين بار از ارسال پاسخ خوددارى نمود. ما تعجب كرديم. وقتى درباره علت آن تحقيق نموديم، دانستيم كه آن مرد از عقيده خود برگشته و قرمطى شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر