امام صادق (عليه السلام ) فرمود: هنگامى كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) خواست با خديجه (عليها السلام ) ازدواج كند عمويش ابوطالب با اهل بيت خود و جمعى از قريش نزد عموى خديجه بنام ((ورقه بن نوفل )) رفتند، آنگاه ابوطالب سخن آغاز كرد و خطبه اى به اين مضمون خواند.
حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه پروردگار كعبه است و ما را از ابراهيم و ذريه اسماعيل (عليهما السلام ) قرار داد و ما در حرم امن جاى داد، و ما را حاكم مردم ساخت و به ما در اين شهرى كه در آن سكونت داريم بركت داده است ، پس بدانيد پسر برادرم محمد را با هيچ يك از قريش نمى سنجند بلكه بر آنها برترى دارد و مقام هيچ مردى را با او قياس نمى نمايند بلكه مقام آن حضرت بالاتر است ، او در فضائل انسانى همتائى ندارد هر چند داراى ثروت اندك است ولى مال و ثروت عطائى است از جانب خداوند، كه آن را به اندازه نياز مقدر نموده و همچون سايه اى است كه زايل مى شود.
محمد به خديجه علاقه مند است چنانچه خديجه به آن حضرت علاقه مند مى باشد، ما حضور تو براى خواستگارى خديجه براى محمد با رضايت و تمايل خودش آمده ايم و هر قدر مهريه بخواهد من از مال خودم مى پردازيم ، خواه نقد و خواه نسيه ، من به پروردگار كعبه سوگند ياد مى كنم كه محمد داراى مقام عظيم و موقعيتى ارجمند، و بهره اى گسترده و دينى شايع و راءى و تدبيرى كامل است ، و سپس سكوت كرد.
آنگاه ورقه بن نوفل عموى حضرت خديجه (عليها السلام ) كه از كشيشها و علماى بزرگ بود سخن گفت ، ولى در سخن گفتنش لكنت زبان پيدا كرد و نتوانست جواب ابوطالب را به طور نيكو بدهد.
حضرت خديجه (عليها السلام ) به عمويش گفت : اى عمو! هر چند تو در سخن گفتن در اين مقام از من مقدم تر هستى ، اما اختيار بيش از من در اين مورد ندارى ، آنگاه گفت :
اى محمد من خود را به ازدواج تو در آوردم و مهريه آن بر عهده من از مال خودم باشد! به عمويت ابوطالب بگو براى وليمه ازدواج شترى قربانى كند و به مردم غذا بدهد، و هر وقت كه مى خواهى نزد من بيا.
ابوطالب به حاضران گفت : اى گروه حضار شاهد باشيد كه خديجه خود را به محمد تزويج كرد و مهريه را خودش ضامن شد.
يكى از مردم قريش گفت : عجب است كه مهريه را زنان براى مردان ضامن مى شوند!
ابوطالب در جوابش فرمود: اگر شوهران ديگر مثل برادرزاده من باشند با گران ترين قيمت ها و بلندترين مهريه ها او را خواستگارى خواهند كرد، و اگر مانند شما باشند زنان مهريه سنگين از شما طلب مى كنند، آنگاه ابوطالب شترى قربانى كردو رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزد حضرت خديجه (عليها السلام ) رفت .
حمد و سپاس مخصوص خداوندى است كه پروردگار كعبه است و ما را از ابراهيم و ذريه اسماعيل (عليهما السلام ) قرار داد و ما در حرم امن جاى داد، و ما را حاكم مردم ساخت و به ما در اين شهرى كه در آن سكونت داريم بركت داده است ، پس بدانيد پسر برادرم محمد را با هيچ يك از قريش نمى سنجند بلكه بر آنها برترى دارد و مقام هيچ مردى را با او قياس نمى نمايند بلكه مقام آن حضرت بالاتر است ، او در فضائل انسانى همتائى ندارد هر چند داراى ثروت اندك است ولى مال و ثروت عطائى است از جانب خداوند، كه آن را به اندازه نياز مقدر نموده و همچون سايه اى است كه زايل مى شود.
محمد به خديجه علاقه مند است چنانچه خديجه به آن حضرت علاقه مند مى باشد، ما حضور تو براى خواستگارى خديجه براى محمد با رضايت و تمايل خودش آمده ايم و هر قدر مهريه بخواهد من از مال خودم مى پردازيم ، خواه نقد و خواه نسيه ، من به پروردگار كعبه سوگند ياد مى كنم كه محمد داراى مقام عظيم و موقعيتى ارجمند، و بهره اى گسترده و دينى شايع و راءى و تدبيرى كامل است ، و سپس سكوت كرد.
آنگاه ورقه بن نوفل عموى حضرت خديجه (عليها السلام ) كه از كشيشها و علماى بزرگ بود سخن گفت ، ولى در سخن گفتنش لكنت زبان پيدا كرد و نتوانست جواب ابوطالب را به طور نيكو بدهد.
حضرت خديجه (عليها السلام ) به عمويش گفت : اى عمو! هر چند تو در سخن گفتن در اين مقام از من مقدم تر هستى ، اما اختيار بيش از من در اين مورد ندارى ، آنگاه گفت :
اى محمد من خود را به ازدواج تو در آوردم و مهريه آن بر عهده من از مال خودم باشد! به عمويت ابوطالب بگو براى وليمه ازدواج شترى قربانى كند و به مردم غذا بدهد، و هر وقت كه مى خواهى نزد من بيا.
ابوطالب به حاضران گفت : اى گروه حضار شاهد باشيد كه خديجه خود را به محمد تزويج كرد و مهريه را خودش ضامن شد.
يكى از مردم قريش گفت : عجب است كه مهريه را زنان براى مردان ضامن مى شوند!
ابوطالب در جوابش فرمود: اگر شوهران ديگر مثل برادرزاده من باشند با گران ترين قيمت ها و بلندترين مهريه ها او را خواستگارى خواهند كرد، و اگر مانند شما باشند زنان مهريه سنگين از شما طلب مى كنند، آنگاه ابوطالب شترى قربانى كردو رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نزد حضرت خديجه (عليها السلام ) رفت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر