آغاز سال هاى بعثت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بود، مشركان با شديدترين برخوردها در برابر پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) صف كشيده بودند و مانع گسترش اسلام مى شدند.
روزى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه لباس نو بر تن داشت ، كنار كعبه طبق معمول براى عبادت و دعوت آمد و مشركان كنيه توز شكمبه شترى را برداشته و به طرف آن حضرت افكندند، و همين موجب آلوده شدن لباس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) گرديد، حضرت با ناراحتى شديد نزد عمويش ابوطالب آمد و گفت : اى عمو! ارزش و موقعيت مرا نزد خود چگونه مى بينى ؟
ابوطالب فرمود: اى برادرزاه من مگر چه شده است ؟
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ماجراى گستاخى مشركان را براى ابوطالب بازگو كرد.
ابوطالب برادرش حمزه (عليه السلام ) را طلبيد و شمشير به دست گرفت و به حمزه فرمود: شكمبه را برادر آنگاه همراه حمزه و ابوطالب سه نفرى نزد مشركان كه كنار كعبه بودند رفتند، مشركان ابوطالب را كه آثار خشم از چهره اش آشكار بود ديدند، ابوطالب به حمزه (عليه السلام ) گفت : شكمبه را بردار به سبيل همه آنها بمال .
حمزه (عليه السلام ) با كمال دلاورى اين دستور را اجرا كرد و سبيبل همه آنها را آلوده نمود، آنگاه ابوطالب رو به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كرد و گفت : يابن اخى هذا حسبك فينا.
اى برادرزاده ! موقعيت و ارزش تو نزد ما اين است .
روزى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه لباس نو بر تن داشت ، كنار كعبه طبق معمول براى عبادت و دعوت آمد و مشركان كنيه توز شكمبه شترى را برداشته و به طرف آن حضرت افكندند، و همين موجب آلوده شدن لباس پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) گرديد، حضرت با ناراحتى شديد نزد عمويش ابوطالب آمد و گفت : اى عمو! ارزش و موقعيت مرا نزد خود چگونه مى بينى ؟
ابوطالب فرمود: اى برادرزاه من مگر چه شده است ؟
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ماجراى گستاخى مشركان را براى ابوطالب بازگو كرد.
ابوطالب برادرش حمزه (عليه السلام ) را طلبيد و شمشير به دست گرفت و به حمزه فرمود: شكمبه را برادر آنگاه همراه حمزه و ابوطالب سه نفرى نزد مشركان كه كنار كعبه بودند رفتند، مشركان ابوطالب را كه آثار خشم از چهره اش آشكار بود ديدند، ابوطالب به حمزه (عليه السلام ) گفت : شكمبه را بردار به سبيل همه آنها بمال .
حمزه (عليه السلام ) با كمال دلاورى اين دستور را اجرا كرد و سبيبل همه آنها را آلوده نمود، آنگاه ابوطالب رو به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كرد و گفت : يابن اخى هذا حسبك فينا.
اى برادرزاده ! موقعيت و ارزش تو نزد ما اين است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر