مسلمانان به مسابقات اسب دوانى و شتر دوانى و تير اندازى و امثال اينها خيلى علاقه نشان مى دادند، زيرا اسلام تمرين كارهايى را كه دانستن و مهارت در آنها براى سربازان ضرورت دارد سنت كرده است، بعلاوه خود رسول اكرم كه رهبر جامعه اسلامى بود، عملا در اينگونه مسابقات شركت مى كرد، و اين بهترين تشويق مسلمانان خصوصا جوانان براى ياد گرفتن فنون سربازان بود، تا وقتى كه اين سنت معمول بود و پيشوايان اسلام عملا مسلمانان را دراين امور تشويق مى كردند، روح شهامت و شجاعت و سربازى در جامعه اسلام محفوظ بود.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) گاهى اسب و گاهى شتر سوار مى شدند و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه مى دادند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شترى داشتند كه به دوندگى معروف بود، با هر شترى كه مسابقه داده بود، برنده شده بود، كم كم اين فكر در برخى از ساده لوحان پيدا شد كه شايد اين شتر، از آن جهت كه به رسول اكرم تعلق دارد از همه جلو مى زند، بنابراين ممكن نيست در دنيا شترى پيدا شود كه با اين شتر برابرى كند.
تا آنكه روزى يك اعرابى باديه نشين با شترش به مدينه آمد، و مدعى شد حاضرم با شتر پيغمبر مسابقه بدهم، اصحاب پيامبر با اطمينان كامل براى تماشاى اين مسابقه جالب، مخصوصا از آن جهت كه رسول اكرم شخصا متعهد سوارى شتر خويش شدند، از شهر بيرون دويدند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و مرد عرب روانه شدند، و از نقطه اى كه قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچيان به حركت درآوردند، هيجان عجيبى در تماشاچيان پيدا شده بود، اما بر خلاف انتظار مردم، شتر مرد عرب شتر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را پشت سر گذاشت.
آن دسته از مسلمانان، كه درباره شتر پيامبر عقائد خاصى پيدا كرده بودند از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند، خيلى خلاف انتظارشان بود، قيافه هايشان درهم شد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به آنها فرمودند:
اينكه ناراحتى ندارد، شتر من از همه شتران جلو مى افتاد و، به خود باليد و مغرور شد، پيش خود گفت: من بالا دست ندارم، اما سنت الهى است كه روى هر دستى، دستى ديگر پيدا شود، و سپس از هر فرازى نشيبى برسد و هر فردى در هم شكسته شود.
به اين ترتيب رسول خدا، ضمن بيان حكمتى آموزنده، آنها را به اشتباهاتشان واقف ساخت.
اى كه مغرورى به ملك عز جاه و سيم و زر
بعد امروز است رستاخيز اكبر الحذر
كلكم راع نخواندى از كلام مصطفى
تا شوى از كلكم مسئول جانا الخبر
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) گاهى اسب و گاهى شتر سوار مى شدند و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه مى دادند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شترى داشتند كه به دوندگى معروف بود، با هر شترى كه مسابقه داده بود، برنده شده بود، كم كم اين فكر در برخى از ساده لوحان پيدا شد كه شايد اين شتر، از آن جهت كه به رسول اكرم تعلق دارد از همه جلو مى زند، بنابراين ممكن نيست در دنيا شترى پيدا شود كه با اين شتر برابرى كند.
تا آنكه روزى يك اعرابى باديه نشين با شترش به مدينه آمد، و مدعى شد حاضرم با شتر پيغمبر مسابقه بدهم، اصحاب پيامبر با اطمينان كامل براى تماشاى اين مسابقه جالب، مخصوصا از آن جهت كه رسول اكرم شخصا متعهد سوارى شتر خويش شدند، از شهر بيرون دويدند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و مرد عرب روانه شدند، و از نقطه اى كه قرار بود مسابقه از آنجا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچيان به حركت درآوردند، هيجان عجيبى در تماشاچيان پيدا شده بود، اما بر خلاف انتظار مردم، شتر مرد عرب شتر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را پشت سر گذاشت.
آن دسته از مسلمانان، كه درباره شتر پيامبر عقائد خاصى پيدا كرده بودند از اين پيشامد بسيار ناراحت شدند، خيلى خلاف انتظارشان بود، قيافه هايشان درهم شد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به آنها فرمودند:
اينكه ناراحتى ندارد، شتر من از همه شتران جلو مى افتاد و، به خود باليد و مغرور شد، پيش خود گفت: من بالا دست ندارم، اما سنت الهى است كه روى هر دستى، دستى ديگر پيدا شود، و سپس از هر فرازى نشيبى برسد و هر فردى در هم شكسته شود.
به اين ترتيب رسول خدا، ضمن بيان حكمتى آموزنده، آنها را به اشتباهاتشان واقف ساخت.
اى كه مغرورى به ملك عز جاه و سيم و زر
بعد امروز است رستاخيز اكبر الحذر
كلكم راع نخواندى از كلام مصطفى
تا شوى از كلكم مسئول جانا الخبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر