ورود به نيشابور و حديث زنجير طلا

صاحب تاريخ نيشابور در كتاب خود مى نويسد:
وقتى حضرت رضا عليه السلام وارد نيشابور شد بر قاطرى سياه و سفيد سوار بود كه بر روى آن ، مهدى به نقره خالص آراسته ، قرار داشت .
در بين راه دو تن از حافظان حديث به نام ابوزرعه رازى و محمد بن اسلم توسى كه مهار شتر، آن جناب را گرفته بودند عرض كردند:
آقاى ما!
اى پيشوايى كه فرزند ائمه طاهرينى ! اى بازمانده نژاد پسنديده ! تو را به حق اجداد طاهرينت قسم مى دهيم كه سايبان مهد را يك طرف بزن تا جمال مباركت را ببينم و حديثى از اجدادت بيان كن كه براى ما ياد بودى باشد.
امام عليه السلام استر را نگه داشت و سايبان را كنارى زد و تا چشم جمعيت به جمال انورش ‍ روشن شود.گيسوان مباركش به گيسوان پيامبر صلى الله عليه و آله شباهت داشت ؛ تمام طبقات ايستاده ؛ محو تماشاى رخسار مباركش ‍ شدند؛ بعضى بر اثر مشاهده آن جناب از شادى فرياد مى كشيدند؛ عده اى ژاله بار، اشك شوق مى ريختند؛ هر يك به طريقى از اين موهبت الهى قدردانى مى كردند.بعضى از شوق و علاقه گريبان چاك مى زدند و خويش را روى خاك انداخته بودند و لجام استرش را مى بوسيدند و برخى گردن برافراشته بودند تا جمال دل آراى آن جناب را مشاهده نمايند، اين وضع تا ظهر ادامه داشت ؛ ناگهان نويسندگان و قضات فرياد كشيدند؛ مردم ! كنيد و حفظ نماييد و فرزند پيامبر را نيازاريد و ساكت باشيد.
بيست و چهار هزار قلمدان به كار رفت ، غير از كسانى كه دوات به كار بردند و غير از كسانى كه از آنان براى خود درخواست نوشتن كردند.
امام عليه السلام فرمود: پدرم موسى بن جعفر عليه السلام از پدرش حضرت صادق عليه السلام و ايشان از محمد بن على و آن سرور از على بن الحسين عليه السلام و آن جناب از حسين بن على شهيد كربلا و حسين بن على از اميرالمؤ منين على بن ابى طالب عليهم السلام و على بن ابى طالب از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و آن جناب از جبرئيل او گفت : از خداى تعالى شنيدم كه فرمود: كلمه لا اله الله حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى .
كلمه لا اله الله حصار و دژ محكم من است هر كه اين كلمه را بگويد، وارد حصار من شود و هر كه در حصار من داخل شود از عذابم ايمن خواهد بود.
در روايت امالى شيخ سؤ ال مى كنند كه اخلاص شهادت چگونه است ؟
مى فرمايد: فرمانبردارى از پيامبر و ولايت خاندان نبوت در امالى مى نويسند: حضرت رضا عليه السلام پس نقل حديث از داخل سايبان سر بيرون آورد، فرمود:
بشرطها و انا من شروطها
اظهار اين كلمه در صورتى مفيد است كه شرط آن انجام شود يكى از شريط آن من هستم اعتراف به امامت من
در عيون اخبار الرضا ص 276 از على بن بلاد نقل شده است كه حضرت رضا عليه السلام از پدر بزرگوار خود تا على بن ابى طالب عليه السلام و آن جناب از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ايشان از جبرئيل ، و ميكائيل ، اسرافيل و...نقل كرد كه :
قال : يقول الله عز وجل ولاية على بن ابى طالب حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى .
ولايت على بن ابى طالب حصار و دژ محكم من است هر كس داخل حصار من شود از عذابم ايمن است .
اباصلت گفت : وقتى حضرت رضا عليه السلام از نيشابور خارج شد و به ده سرخ رسيد عرض ‍ كردند ظهر است .نماز نمى خوانيد؟ فورا از مركب به زير آمد و دستور داد آب بياورند عرض كردند: آب نداريم ؟ آن حضرت زمين را با دست مبارك حفر نمود؛ چشمه اى جارى شد كه اثر هنوز باقى است .
وقتى حضرت رضا عليه السلام به سناباد رسيد پشت به كوهى نمود - كه حالا از سنگ آن انواع مختلف ظروف غذاپزى و وسايل ديگر مى سازند - و فرمود:
اللهم انفع به و بارك فيما ينحت منه القدور...
بار خدايا به وسيله اين كوه ، مردم را بهره مند كن و بركت بده در آنچه قرار مى دهند داخل ظرفهاى ساخته شده از اين كوه .
دستور داد: از سنگ همين كوه براى غذاپزى خودش ديگ بتراشند و فرمود: لا يطبخ ما آكله الا فيها.
غذاى مرا فقط در همين ظرف بپزيد.مردم به بركت حضرت رضا عليه السلام از آن روز متوجه اين كار شدند و اثر دعاى حضرت نيز آشكار شد.

هیچ نظری موجود نیست: