سلمان فارسى حكايت مى نمايد:
روزى در حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بوديم كه ناگاه شخصى بيابان نشين از طايفه بنى عامر وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! ماءمورى از سوى حضرتعالى آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در راه خدا دعوت كرد و چون ديديم كارهاى خوب وپسنديده اى است پذيرفتيم .
سپس آن مأ مور، ما را از زنا، دزدى ، غيبت ، تهمت و ديگر كارهاى زشت نهى كرد و ما نيز اجتناب كرديم .
پس از آن گفت : واجب است كه دوستدار دامادت - و پسر عمويت علىّ بن ابى طالب باشيم ، علّت آن چيست ؟
آيا آن هم عبادت است ؟!
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، فرمود : به پنج علّت واجب است دوستدار و تابع او باشيد:
اوّل آن كه بعد از جنگ بدر نشسته بودم كه جبرئيل امين نازل شد و اظهار داشت : خداوند، سلام مى رساند و مى فرمايد: كسى را دوست ندارم ، مگر آن كه دوستدار علىّ باشد و كسى را دشمن ندارم مگر آن كه دشمن او باشد.
دوّم آن كه در جنگ اُحد بعد از دفن عمويم حمزه نشسته بودم كه جبرئيل آمد و گفت : خداوند مى فرمايد: نماز را جز بر بيماران ؛ وروزه را جز بر بيماران مريض و مسافران ؛ و حجّ را جز بر فقراء ومستمندان ، و زكات را جز بر تهى دستان واجب كردم .
وليكن دوستى علىّ بن ابى طالب را بر تمامى افراد مكلّف ، در هر حالى كه باشند، واجب نموده ام .
سوّم آن كه خداوند متعال براى هر چيزى سيّد و سرورى قرار داد، مانند آن كه قرآن را سرور تمامى كتاب هاى آسمانى ؛ و جبرئيل را سرور ملائك ؛ و مرا سرور تمامى پيامبران ؛ و علىّ را سرور همه اوصياء قرار داد، پس دوستى من و دوستى علىّ، سرور تمامى عبادات و طاعات خواهد بود.
چهارم آن كه خداوند محبّت علىّ را در قلب مؤ منين مستقرّ نموده است .
پنجم آن كه جبرئيل خبر داد كه روز قيامت ، جايگاه من و علىّ كنار عرش الهى خواهد بود.
روزى در حضور رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله نشسته بوديم كه ناگاه شخصى بيابان نشين از طايفه بنى عامر وارد شد؛ و پس از سلام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! ماءمورى از سوى حضرتعالى آمد و ما را به اسلام و نماز، روزه و جهاد در راه خدا دعوت كرد و چون ديديم كارهاى خوب وپسنديده اى است پذيرفتيم .
سپس آن مأ مور، ما را از زنا، دزدى ، غيبت ، تهمت و ديگر كارهاى زشت نهى كرد و ما نيز اجتناب كرديم .
پس از آن گفت : واجب است كه دوستدار دامادت - و پسر عمويت علىّ بن ابى طالب باشيم ، علّت آن چيست ؟
آيا آن هم عبادت است ؟!
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، فرمود : به پنج علّت واجب است دوستدار و تابع او باشيد:
اوّل آن كه بعد از جنگ بدر نشسته بودم كه جبرئيل امين نازل شد و اظهار داشت : خداوند، سلام مى رساند و مى فرمايد: كسى را دوست ندارم ، مگر آن كه دوستدار علىّ باشد و كسى را دشمن ندارم مگر آن كه دشمن او باشد.
دوّم آن كه در جنگ اُحد بعد از دفن عمويم حمزه نشسته بودم كه جبرئيل آمد و گفت : خداوند مى فرمايد: نماز را جز بر بيماران ؛ وروزه را جز بر بيماران مريض و مسافران ؛ و حجّ را جز بر فقراء ومستمندان ، و زكات را جز بر تهى دستان واجب كردم .
وليكن دوستى علىّ بن ابى طالب را بر تمامى افراد مكلّف ، در هر حالى كه باشند، واجب نموده ام .
سوّم آن كه خداوند متعال براى هر چيزى سيّد و سرورى قرار داد، مانند آن كه قرآن را سرور تمامى كتاب هاى آسمانى ؛ و جبرئيل را سرور ملائك ؛ و مرا سرور تمامى پيامبران ؛ و علىّ را سرور همه اوصياء قرار داد، پس دوستى من و دوستى علىّ، سرور تمامى عبادات و طاعات خواهد بود.
چهارم آن كه خداوند محبّت علىّ را در قلب مؤ منين مستقرّ نموده است .
پنجم آن كه جبرئيل خبر داد كه روز قيامت ، جايگاه من و علىّ كنار عرش الهى خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر