نمى دانند كه آن ساعت تلخ ‌تر است

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: كه من در شب معراج به جماعتى برخورد كردم كه در جلوى آنها سفره هائى از گوشت هاى پاكيزه و طيب و سفره هائى از گوشت ناپاك و آلوده بود، و آنها گوشت هاى پاكيزه را رها كرده و از گوشت هاى ناپاك و آلوده و خبيث مى خورند.
از جبرئيل سؤال كردم: اينها چه كسانى هستند؟
جبرئيل (عليه السلام) فرمود: جماعتى از امت شما هستند كه غذاى حلال را رها نموده و از غذاى حرام مى خورند.
رسول خدا فرمود: از آنجا عبور كرديم به جماعتى برخورد كرديم كه لب هاى ضخيم و كلفتى مانند لب هاى شتر داشتند و با آن لب ها گوشت هاى بدن هاى خود را قيچى مى كردند و در دهان خود قرار مى دادند.
من گفتم: اى جبرئيل! اينان چه كسانى هستند؟
جبرئيل فرمود: افرادى كه پيوسته در صدد عيب جوئى از مردم بر آمده و با زبان و اشاره به عيب ظاهر و باطن مردم مى پردازند.
از آنجا عبور كرديم تا به گروهى ديگرى رسيديم كه از بزرگى شكم و دل هر چه مى خواستند از زمين برخيزند نمى توانستند.
گفتم: اى جبرئيل! اينان چه دسته اى هستند؟
جبرئيل فرمود: اينها كسانى هستند كه ربا مى خورند و نمى توانند از جاى خود بر خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان زده شده و عقل خود را به كلى از دست داده است و اينها در راه و روش آل فرعون هستند و هر صبح گاه و شبان گاه بر آتش عرضه مى شوند و پيوسته درخواست مى كنند كه اى پروردگار ما ساعت قيامت چه موقع مى رسد؟ ديگر نمى دانند كه آن ساعت تلخ ‌تر و وهشتناكتر است.

رباخوارى از نردبانى فتاد
شنيدم كه هم در نفس جان بداد
پسر چند روزى گريستن گرفت
دگر با حريفان نشستن گرفت
بخواب اندرش ديد و پرسيد حال
كه چون رستى از حشر و نشر ومقال
بگفت اى پسر قصه بر من مخوان
به دوزخ فتادم من از نردبان
سعدى

هیچ نظری موجود نیست: