دختر پيغمبر چند روز را در بستر بيمارى بسر برده؟درست نمىدانيم، چند ماه پس از رحلت پدر زندگانى را بدرود گفته؟، روشن نيست.كمترين مدت را چهل شب و بيشترين مدت را هشت ماه نوشتهاند و ميان اين دو مدت روايتهاى مختلف از دو ماه تا هفتاد و پنج روز، سه ماه، و شش ماه است.
چون فاطمه(ع)درگذشت.امير المؤمنين او را پنهان به خاك سپرد و آثار قبر او را از ميان برد.سپس رو به مزار پيغمبر كرد و گفت:
-اى پيغمبر خدا از من و از دخترت كه به ديدن تو آمده و در كنار تو زير خاك خفته است، بر تو درود باد!
خدا چنين خواست كه او زودتر از ديگران به تو بپيوندد.پس از او شكيبايى من به پايان رسيده و خويشتندارى من از دست رفته.اما آنچنان كه در جدايى تو صبر را پيشه كردم، در مرگ دخترت نيز جز صبر چاره ندارم كه شكيبايى بر مصيبت سنت است.اى پيغمبر خدا!تو بر روى سينه من جان دادى!ترا به دست خود در دل خاك سپردم!قرآن خبر داده است كه پايان زندگى همه بازگشت به سوى خداست.
اكنون امانت به صاحبش رسيد، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرميد.
اى پيغمبر خدا پس از او آسمان و زمين زشت مىنمايد، و هيچگاه اندوه دلم نمىگشايد.
چشمانم بىخواب، و دل از سوز غم كباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.
مرگ زهرا ضربتى بود كه دل را خسته و غصهام را پيوسته گردانيد.و چه زود جمع ما را به پريشانى كشانيد.شكايت خود را به خدا مىبرم و دخترت را به تو مىسپارم!خواهد گفت كه امتت پس از تو با وى چه ستمها كردند.آنچه خواهى از او بجو و هر چه خواهى بدو بگو!تا سر دل بر تو گشايد، و خونى كه خورده است بيرون آيد و خدا كه بهترين داور است ميان او و ستمكاران داورى نمايد.
سلامى كه بتو مىدهم بدرود است نه از ملامت، و از روى شوق است، نه كسالت.اگر مىروم نه ملول و خستهجانم و اگر مىمانم نه به وعده خدا بدگمانم.و چون شكيبايان را وعده داده است در انتظار پاداش او مىمانم كه هر چه هست از اوست و شكيبايى نيكوست.
اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه در كنار قبرت مىماندم و در اين مصيبت بزرگ، چون فرزندمرده جوى اشك از ديدگانم مىراندم.
خدا گواه است كه دخترت پنهانى به خاك مىرود.هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و ميراث او را خوردند.درد دل را با تو در ميان مىگذارم و دل را به ياد تو خوش مىدارم كه درود خدا بر تو باد و رضوان خدا بر فاطمه.
متأسفانه جاى مزار دختر پيغمبر نيز مانند تاريخ وفاتش روشن نيست.از آنچه درباره مرگ او نوشته شد، و كوششى كه در پنهان داشتن اين خبر به كار بردهاند، معلوم است كه خانواده پيغمبر در اين باره خالى از نگرانى نبودهاند.اين نگرانى براى چه بوده است؟درست نمىدانيم.يك قسمت آن ممكن است به خاطر اجراى وصيت زهرا(ع)باشد كه نخواسته است كسانى كه او از آنان ناخشنود بود، در تشييع جنازه، نماز و مراسم دفن او حاضر شوند.اما آثار قبر را چرا از ميان بردهاند؟و يا چرا پس از به خاك سپردن او صورت هفت قبر، يا چهل قبر در گورستان بقيع و يا در خانه او ساختهاند؟
مجلسى از دلائل الامامه و او به اسناد خود روايتى از امام صادق آورده است كه بامداد آن روز مىخواستهاند جنازه دختر پيغمبر را از قبر بيرون آورند و بر آن نماز بخوانند و چون با مخالفت و تهديد سخت على(ع) روبرو شدهاند از اين كار چشم پوشيدهاند.
به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پيغمبر ناخشنود بودن او را از كسانى چند نشان مىدهد و پيداست كه او مىخواسته است با اين كار آن ناخشنودى را آشكار سازد.
فسلام عليها يوم ولدت و يوم ماتت و يوم تبعث حيا.
چون فاطمه(ع)درگذشت.امير المؤمنين او را پنهان به خاك سپرد و آثار قبر او را از ميان برد.سپس رو به مزار پيغمبر كرد و گفت:
-اى پيغمبر خدا از من و از دخترت كه به ديدن تو آمده و در كنار تو زير خاك خفته است، بر تو درود باد!
خدا چنين خواست كه او زودتر از ديگران به تو بپيوندد.پس از او شكيبايى من به پايان رسيده و خويشتندارى من از دست رفته.اما آنچنان كه در جدايى تو صبر را پيشه كردم، در مرگ دخترت نيز جز صبر چاره ندارم كه شكيبايى بر مصيبت سنت است.اى پيغمبر خدا!تو بر روى سينه من جان دادى!ترا به دست خود در دل خاك سپردم!قرآن خبر داده است كه پايان زندگى همه بازگشت به سوى خداست.
اكنون امانت به صاحبش رسيد، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرميد.
اى پيغمبر خدا پس از او آسمان و زمين زشت مىنمايد، و هيچگاه اندوه دلم نمىگشايد.
چشمانم بىخواب، و دل از سوز غم كباب است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.
مرگ زهرا ضربتى بود كه دل را خسته و غصهام را پيوسته گردانيد.و چه زود جمع ما را به پريشانى كشانيد.شكايت خود را به خدا مىبرم و دخترت را به تو مىسپارم!خواهد گفت كه امتت پس از تو با وى چه ستمها كردند.آنچه خواهى از او بجو و هر چه خواهى بدو بگو!تا سر دل بر تو گشايد، و خونى كه خورده است بيرون آيد و خدا كه بهترين داور است ميان او و ستمكاران داورى نمايد.
سلامى كه بتو مىدهم بدرود است نه از ملامت، و از روى شوق است، نه كسالت.اگر مىروم نه ملول و خستهجانم و اگر مىمانم نه به وعده خدا بدگمانم.و چون شكيبايان را وعده داده است در انتظار پاداش او مىمانم كه هر چه هست از اوست و شكيبايى نيكوست.
اگر بيم چيرگى ستمكاران نبود براى هميشه در كنار قبرت مىماندم و در اين مصيبت بزرگ، چون فرزندمرده جوى اشك از ديدگانم مىراندم.
خدا گواه است كه دخترت پنهانى به خاك مىرود.هنوز روزى چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و ميراث او را خوردند.درد دل را با تو در ميان مىگذارم و دل را به ياد تو خوش مىدارم كه درود خدا بر تو باد و رضوان خدا بر فاطمه.
متأسفانه جاى مزار دختر پيغمبر نيز مانند تاريخ وفاتش روشن نيست.از آنچه درباره مرگ او نوشته شد، و كوششى كه در پنهان داشتن اين خبر به كار بردهاند، معلوم است كه خانواده پيغمبر در اين باره خالى از نگرانى نبودهاند.اين نگرانى براى چه بوده است؟درست نمىدانيم.يك قسمت آن ممكن است به خاطر اجراى وصيت زهرا(ع)باشد كه نخواسته است كسانى كه او از آنان ناخشنود بود، در تشييع جنازه، نماز و مراسم دفن او حاضر شوند.اما آثار قبر را چرا از ميان بردهاند؟و يا چرا پس از به خاك سپردن او صورت هفت قبر، يا چهل قبر در گورستان بقيع و يا در خانه او ساختهاند؟
مجلسى از دلائل الامامه و او به اسناد خود روايتى از امام صادق آورده است كه بامداد آن روز مىخواستهاند جنازه دختر پيغمبر را از قبر بيرون آورند و بر آن نماز بخوانند و چون با مخالفت و تهديد سخت على(ع) روبرو شدهاند از اين كار چشم پوشيدهاند.
به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پيغمبر ناخشنود بودن او را از كسانى چند نشان مىدهد و پيداست كه او مىخواسته است با اين كار آن ناخشنودى را آشكار سازد.
فسلام عليها يوم ولدت و يوم ماتت و يوم تبعث حيا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر