عصر امام صادق(ع)از متحولترين اعصار در تاريخ فقه و حديث و كلام و تصوف اسلامى است.نهضت علمى جمع و تدوين حديث به تشويق عمر بن عبد العزيز از اوايل قرن دوم آغاز شده بود.ذهبى در حوادث سال 143 ه.ق. مىگويد در اين سال بود كه در مكه و مدينه علما شروع به تدوين حديث كردند و ابن جريج(يا جريح)(م ح 149 ه.ق.)و محمد بن اسحاق(م 151 ه.ق.)و مالك بن انس(م 179 ه.ق.)و بسيارى ديگر از كبار محدثان اقدام به جمع و ثبت حديث مىكردند، و چنانكه خواهيم ديد بسيارى از بزرگان و محدثين اهل سنت يا مستقيما شاگرد حضرت صادق(ع)بودهاند، يا از آن حضرت روايت كردهاند.در عالم تشيع نيز به ارشاد امام باقر(ع)(104-57 ه.ق.)شاگردان ايشان كتابت حديث را آغاز كرده بودند.علم فقه نيز در كمال شكوفايى بود و در همان زمان كه امام صادق(ع)با پرداختن به بسيارى از ابواب فقه و بيان احاديث و احكام فقهى مذهب فقه جعفرى را كه به نام خود ايشان نامبردار است تحكيم مىكرد، مذاهب بزرگ فقهى ديگرى نيز در عالم تسنن در شرف شكل گيرى بود.
ابو حنيفه نعمان بن ثابت(م 150 ه.ق.)مؤسس مذهب فقهى حنفى از كبار شاگردان امام صادق(ع)بود و اين سخنان او مشهور است كه«عالمتر از جعفر بن محمد نديدهام»و«اگر دو سال در زندگى من نبود از دست رفته بودم»و منظورش از آن دو سال، ايامى است كه مجالستهاى مكررى در مدينه و كوفه با امام صادق(ع)داشته است.
مالك بن انس(م 179 ه.ق.)بنيانگذار مذهب فقهى مالكى و صاحب كتاب موطأ كه از قديمترين مجاميع حديث و منابع فقهى در عالم اسلام است، با امام(ع)پيوند نزديك و به ايشان ارادت بسيار داشت.اين گفته او در حق حضرت مشهور است: «ما رأت عين أفضل من جعفر بن محمد»(هيچكس انسانى فاضلتر از جعفر بن محمد نديده است)و گاه با اين عبارت احترام آميز: «حدثني الثقة بعينه جعفر بن محمد»از ايشان حديث روايت مىكند.دو تن ديگر از مؤسسان مذاهب بزرگ فقه اسلامى، يعنى محمد بن ادريس شافعى و احمد بن حنبل، با آنكه صحبت و محضر امام صادق(ع)را درك نكرده بودند، براى ايشان احترام شايان قائل بوده و از ايشان نقل روايت كردهاند.
از نظر علم كلام نيز اين عصر، دوره تكوين بسيارى مكاتب و مذاهب كلامى است.از جمله تكوين مكتب معتزله با الهام از انديشههاى حسن بصرى(110-21 ه.ق.)و كوشش واصل بن عطا(180-80 ه.ق.)و ابو هذيل علاف(متوفى در اوايل قرن سوم)كه با بعضى از اصحاب امام صادق(ع) مباحثه داشته است و فرقه جهميه جبرگرا به كوشش جهم بن صفوان(م 128 ه.ق.)در همين عصر است.
مانويت - كه در اين عصر غالبا«زندقه»ناميده مىشود - رواج بسيار داشت.امام صادق(ع)مناظرههاى سنجيده و مستدلى با ارباب ملل و نحل و فرق و مذاهب مخصوصا با دهريان و زنديقان و آزاد انديشان زمانه داشتند.مباحثهها و مناظرههاى حضرت با عبد الكريم بن ابى العوجاء معروف و متن كامل يا ملخص بعضى از آنها در اصول كافى نقل شده است.
هشام بن حكم كه اهل كلام و فلسفه بود و به انواع مكاتب كلامى عصر گرايش يافته و از آنها سرخورده بود، با راه يافتن به حضور امام(ع)و طرح چندين سؤال، شيفته مشرب عقلى و استدلالى ايشان شد.
از بزرگان صوفيه قرن دوم ابراهيم بن ادهم، مالك بن دينار، سفيان ثورى و فضيل عياض به حضرت صادق(ع)و آرا و انديشههاى ايشان گرايش داشتهاند.
شيخ مفيد در ارشاد، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصريح كردهاند كه شاگردان و روايت كنندگان از امام صادق(ع)چهار هزار نفر بودهاند.مىگويند فقط در كوفه نهصد شيخ بودهاند كه همه مىگفتند: «حدثنى جعفر بن محمد»(الامام الصادق، اسد حيدر، 398/2).اشهر اصحاب و شاگردان خاص امام صادق(ع)عبارتند از:
1)ابان بن تغلب(ابو عبد اللّه عثمان بن احمد بجلى كوفى)كه از راويان و ياران امام محمد باقر و امام جعفر صادق و امام موسى كاظم عليهمالسلام است و ابن نديم آثار او را نام برده است.
2)مؤمن الطاق كه متكلم برجستهاى بوده است، صاحب كتاب الامامة، كتاب المعرفة، الرد على المعتزلة، كتاب فى امر طلحة و الزبير.
3)مفضل بن عمر جعفى كوفى كه عمده شهرت و اعتبارش به خاطر كتاب توحيد اوست.
4)هشام بن حكم(ابو محمد شيبانى كوفى، م 185 ه.ق.)كه از اصحاب امام موسى كاظم(ع)نيز بوده است، صاحب كتاب الامام، كتاب حدوث الاشياء، كتاب الرد على الزنادقة، و چندين اثر ديگر.ابن نديم بيست و پنج اثر از آثار او بر شمرده است.
5)جابر بن حيان كه محققان تاريخ علوم اسلامى و مستشرقان درباره شخصيت او و ارزيابى و نقادى رسائل منسوب به او مخصوصا رسائلى كه در زمينه شيمى است تحقيقات بسيار كردهاند.پاول كراوس مجموعه رسائل باقى مانده از او را به طبع رسانده است.بعضى اشارات و عبارات در بعضى رسالات او هست كه پيوند او را با امام صادق(ع)نشان مىدهد.اقوال متعارض و افراطى درباره جابر بسيار است.بعضى او را شخصيتى موهوم و غير تاريخى مىدانند، و بعضى او را دانشمندى مسلمان و شيعه، يا متمايل به تشيع، و از شاگردان برجسته امام صادق(ع)مىشمارند.
شش تن از ياران امام صادق(ع)هستند كه به اصحاب سته معروفند و همه حديث شناسان و رجال شناسان شيعه آنها را توثيق كرده و به جلالت قدرشان اذعان دارند كه عبارتند از: 1)جميل بن دراج، 2)عبد اللّه بن مسكان، 3)عبد اللّه بن بكير، 4)حماد بن عيسى، 5)حماد بن عثمان، 6)ابان بن عثمان بجلى.
اين نيز گفتنى است كه در منابع حديث و متون روايى شيعه از امام صادق(ع)غالبا فقط به كنيه«ابو عبد اللّه»ياد مىكنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر