قصه شورى‏

عمر پس از ضربه خوردن و احساس مرگ، امر خلافت را ميان شش تن از اصحاب رسول خدا (ص) كه به قول خودش حضرت از ايشان راضى بود به شورى گذاشت و ابو طلحه انصارى را با پنجاه تن بر ايشان بگماشت و سه روز به ايشان مهلت داد تا يكى را از ميان خود برگزينند و اگر پنج تن يكى را برگزيدند و ششمى رأى ايشان را نپذيرفت كشته شود و اگر چهار تن بر يكى اتفاق كردند و دو تن مخالفت كردند آن دو تن كشته شوند و اگر سه تن بر يكى و سه تن بر ديگرى اتفاق كردند عبد اللّه بن عمر يكى را از آن دو برگزيند و اگر به سخن او راضى نشوند آن سه تن كه در ميانشان عبد الرحمن بن عوف باشد قولشان ترجيح دارد و اگر آن سه تن ديگر نپذيرفتند كشته شوند.

اين تركيب و ترتيب به نحوى بود كه انتخاب عثمان را مسلّم مى‏ساخت و حضرت امير (ع) از همان آغاز، اين امر را پيش‏بينى كرده و آن را به عم خود عباس گفته بود زيرا عبد الرحمن بن عوف شوهر خواهر ناتنى عثمان بود و قطعا جانب او را مى‏گرفت و سعد بن ابى وقاص مانند عبد الرحمن از قبيله بنى زهره بود و در هر جانب كه عبد الرحمن بن عوف بود مى‏ايستاد و چون عمر گفته بود كه عبد الرحمن در هر جانب كه باشد آراء آن جانب ترجيح دارد، يقين بود كه آراء اين سه تن به نفع عثمان خواهد بود و حضرت به عباس گفته بود كه موافقت آن دو تن ديگر (يعنى طلحه و زبير) براى او فايده‏اى نخواهد داشت.

اكنون بايد ديد كه اگر عمر اين شش تن را به يك چشم مى‏نگريست چرا رأى عبد الرحمن بن عوف را بر آراء ديگران ترجيح داده بود و چرا اين مقام را به ديگران نداده بود.

پاسخ شايد اين باشد كه او مى‏دانست رقابت واقعى ميان امام على (ع) و عثمان خواهد بود، پس امام على (ع) در يك سوى و عثمان در سوى ديگر واقع مى‏شوند و اگر طلحه در شورى شركت كند در جانب امام على (ع) نخواهد بود، زيرا طلحه از طايفه تيم بود كه ابو بكر از آن طايفه بود و امام على (ع) از همان آغاز خلافت را حق خود مى‏دانست و به همين جهت طايفه تيم، طايفه بنى هاشم را دوست نداشتند و نيز عبد الرحمن بن عوف در هر جانب كه باشد سعد بن ابى وقاص، هم قبيله او، با او خواهد بود و عبد الرحمن جانب خويشاوند خود را كه عثمان باشد رها نخواهد كرد. پس عمر با سياست و تدبير خود تركيب و ترتيب شورى را چنان كرد كه هم انتخاب عثمان قطعى باشد و هم به ظاهر مسئوليت خلافت عثمان و پيامدهاى آن را از خود سلب كند.

بدين ترتيب بار ديگر رعايت مصالح سياسى و سياست قبيله‏اى و عشيره‏اى، بر رعايت جانب حق غالب آمد و با اين همه اين عمل در زير پوشش ظريف دين و حمايت از دين انجام گرفت.

هیچ نظری موجود نیست: