امامت امام باقر عليه‏السلام

از منابع راجع به فرق اسلام و فرق شيعى مانند كتابهاى على بن اسماعيل اشعرى(ج 1، ص 97-88)، سعد بن عبد الله اشعرى(ص 76-74)و نوبختى(ص 94-91)و نيز متون حديث و آثار كلامى اماميه برمى‏آيد كه در ميان شيعيان نسبت به امامت حضرت باقر عليه‏السلام اختلاف اساسى وجود نداشته است و فقط گروهى اندك بعدها از امامت او برگشته و به بتريه پيوسته بودند.(كشى، ص 238-237)

اين امر اساسا از ديدگاه شيعه به مسئله امامت ناشى مى‏شود كه آن را همانند نبوت منصبى الهى مى‏دانند و در اثبات آن به نص جلى، تصريح بر عصمت و صدور معجزه و كرامت استناد مى‏كنند. بنا بر اين، اكثريت مسلمانان آن روز كه براى اثبات جانشينى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم و زعامت مسلمانان به ملاكهايى ديگر چون شورا، انتخاب اهل حل و عقد و اجماع مردم مدينه معتقد بودند، هيچ گاه امامت امام باقر عليه‏السلام را مگر در مقام بيان شايستگيهاى آن حضرت، مطرح نمى‏كرده‏اند. در ميان شيعيان نيز بعد از شهادت امام حسين عليه‏السلام گروهى به نام كيسانيه محمد بن حنفيه را امام خواندند و سپس مدعى زنده بودن و غيبت او شدند. (نوبختى، ص 60-47، على بن اسماعيل اشعرى، ج 1، ص 96-90، سعد بن عبد الله اشعرى، ص 44-25). سرحوبيه نيز گروهى ديگر بودند كه امامت را در فرزندان امام حسن يا امام حسين عليهماالسلام بدون تعيين و معرفى، مستمر دانستند. اينها چندان نپاييدند و در قيام زيد به او پيوستند(نوبختى، ص 88-85، سعد بن عبد الله اشعرى، ص 72-71). در اين ميان بيشترين افراد شيعه معتقد به امامت حضرت على بن الحسين عليه‏السلام شدند و بعد از وفات او به فرزندش امام باقر عليه‏السلام گرويدند.

اما زيديه كه خود را پيرو زيد بن على بن الحسين مى‏دانند، گذشته از اينكه در دو دوره متأخر از زمان امام باقر عليه‏السلام و زيد شكل گرفته‏اند(زيد هرگز داعيه امامت نداشته است-مفيد، ج 2، ص 172، تسترى، ج 4، ص 276-259)اساسا با ديدگاههاى شيعه توافق ندارند. آنها به نص بر امامت و تصريح بر عصمت معتقد نيستند و زيد را از آنرو كه«قيام به سيف»كرد، امام مى‏دانند. به اين ترتيب، با ملاكهاى شيعى براى امام، فرد ديگرى جز ابو جعفر محمد بن على بن الحسين به جانشينى امام چهارم معرفى نشده و هيچيك از برادران او ادعاى امامت نداشته است. اين اختلاف نسبت به برخى از امامان پيش آمده است(براى توضيح بيشتر-امامت ، زيديه ، كيسانيه ).

البته از برخى احاديث مى‏توان دريافت كه شمارى از فرزندان امام مجتبى عليه‏السلام(ولد الحسن)مدعى امامت و سرپرستى اهل بيت بوده و از قبول امامت حضرت باقر عليه‏السلام با آنكه به مقام او اقرار داشته‏اند، تن مى‏زده‏اند.(كلينى، ج 1، ص 306-305، مجلسى، 1363 ش، ج 3، ص 324)

براى اثبات امامت حضرت باقر عليه‏السلام، به چندين حديث معتبر از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم و امامهاى پيشين، خصوصا امام سجاد عليه‏السلام، استناد شده و حتى برخى از متكلمان آنها را متواتر خوانده‏اند.(طوسى، 1394، ج 4، ص 194) در اين احاديث هم به عصمت آن حضرت و هم به امامت او تصريح شده است.(كلينى، ج 1، ص 306-305، بياضى، ج 2، ص 162-161، مجلسى، 1403، ج 46، ص 233-229، حر عاملى، 1357 ش، ج 5، ص 265-261)

برخى(علم الهدى، ص 503، طوسى، 1394، ج 4، ص 193)با توجه به اين احاديث، ضمن يادآورى ديدگاه زيديه درباره امامت و تفاوت آن با نظرگاه شيعى، امامت زيد بن على را كه نصى بر عصمت او وجود ندارد، نفى كرده‏اند.

گذشته از نص بر عصمت و امامت، در كتابهاى كلامى به دانش فراوان امام باقر عليه‏السلام - كه هرگز مورد رد و انكار نشد- استناد شده و بروز معجزات و كرامات شاهدى ديگر بر اين امر خوانده شده است.(كلينى، ج 1، ص 472-469، كشى، ص 348، 360-356، بياضى، ج 2، ص 185-182، مجلسى، 1403، ج 46، ص 286-233، 320-306، حر عاملى، 1357 ش، ج 5، ص 322-269)

آنچه اربلى(ج 2، ص 350-349)به نقل از حميرى از ابو بصير در شمار معجزات امام باقر عليه‏السلام روايت كرده و مجلسى نيز(1403، ج 46، ص 269)به پيروى از او همين كار را انجام داده، متضمن چند اشتباه تاريخى است و به ظن قوى، راجع به امام صادق عليه‏السلام مى‏شود.

بعد از وفات امام باقر عليه‏السلام جز اكثريت پيروان او كه امامت حضرت صادق عليه‏السلام را پذيرفتند، گروهى به امامت محمد بن عبد الله بن حسن معروف به نفس زكيه(مقتول در 145)معتقد شدند. اينان مرگ يا قتل او را انكار كرده مدعى بودند كه وى از ديده‏ها پنهان شده و همان مهدى است كه خروج خواهد كرد. مغيرة بن سعيد از مبلغان اين نظر بود و حتى برخى او را امام بعد از حضرت باقر عليه‏السلام مى‏دانستند كه پس از او امامى نخواهد آمد تا محمد بن عبد الله بن الحسن خروج كند. گروهى نيز به ابو منصور عجلى پيوستند و او را جانشين امام باقر عليه‏السلام خواندند.(على بن اسماعيل اشعرى، ج 1، ص 75-68، 97-96، نوبختى، ص 96-94، سعد بن عبد الله اشعرى، ص 77-76، براى تفصيل بيشتر-مغيريه، منصوريه، نفس زكيه)

برخى از نويسندگان متأخر، از جمله بغدادى(ص 60-59)و شهرستانى(ج 1، ص 147)از فرقه‏اى به نام باقريه ياد كرده‏اند كه پس از امام باقر عليه‏السلام فرد ديگرى را به امامت نپذيرفته‏اند. بغدادى درباره اين گروه مى‏نويسد كه آنها ابو جعفر محمد بن على را مهدى منتظر مى‏دانند و در اثبات ادعاى خود به حديث معروف جابر از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم استدلال مى‏كنند. به موجب اين حديث، كه پيشتر نيز به آن اشاره شد، پيامبر به جابر خبر داده بود كه محمد بن على را خواهد ديد و از او خواسته بود كه سلام او را به وى برساند. بغدادى از قول آنان نوشته است كه سلام رساندن پيامبر به حضرت باقر عليه‏السلام دلالت بر مهدويت او مى‏كند. وى سپس اين استدلال را رد كرده و مسلم بودن وفات امام باقر عليه‏السلام را نيز شاهد بر نادرستى آن ادعا دانسته است. صفدى(ج 4، ص 103-102)نيز همين مطالب را آورده است. اما شهرستانى باقريه را معتقدان به رجعت حضرت باقر مى‏داند و آنها را از آنجا كه آن حضرت را آخرين امام خوانده‏اند، با وصف«واقفه»(توقف كنندگان)ياد مى‏كند. با اينهمه، مهم اين است كه در مآخذ شيعى يا منابع متقدم ملل و نحل، فرقه‏اى به اين نام ذكر نشده و معلوم نيست كه اين نام از چه وقت و بر چه اساسى وارد كتابهاى ملل و نحل متأخر شده است.

هیچ نظری موجود نیست: