نام او فاطمه است.فاطمه وصفى است از مصدر فطم. اين ماده در لغت عرب به معنى بريدن، قطع كردن و جدا شدن آمده است.اين صيغه كه بر وزن فاعل معنى مفعولى مىدهد، به معنى بريده و جدا شده است.فاطمه از چه چيز جدا شده است؟در كتابهاى شيعه و سنى روايتى مىبينيم كه پيغمبر فرمود او را فاطمه ناميدند، چون خود و شيعيان او از آتش دوزخ بريدهاند.
نويسندگان سيره و محدثان اسلامى براى دختر پيغمبر لقبهايى چند نوشتهاند:
زهرا، صديقه، طاهره، راضيه، مرضيّه، مباركه، بتول و لقبهاى ديگر.از اين جمله لقب زهرا از شهرت بيشترى برخوردار است، و گاه با نام او همراه مىآيد«فاطمه زهرا»و يا بصورت تركيب عربى«فاطمة الزّهراء».
نويسندگان سيره و محدثان اسلامى براى دختر پيغمبر لقبهايى چند نوشتهاند:
زهرا، صديقه، طاهره، راضيه، مرضيّه، مباركه، بتول و لقبهاى ديگر.از اين جمله لقب زهرا از شهرت بيشترى برخوردار است، و گاه با نام او همراه مىآيد«فاطمه زهرا»و يا بصورت تركيب عربى«فاطمة الزّهراء».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر