شخصيت ملكوتى و مقام شامخ علمى و زهد و اخلاق حضرت رضا(ع)و اعتقاد شيعيان به او سبب شد كه نه تنها در مدينه بلكه در سراسر دنياى اسلام به عنوان بزرگترين و محبوبترين فرد خاندان رسول اكرم(ص)مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترين پيشواى دين بشناسند و نامش را با صلوات و تقديس ببرند.بيست و چند سال بيش نداشت كه در مسجد رسول اللّه(ص)به فتوى مىنشست.علمش بىكران و رفتارش پيامبرگونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام مىگرديد.كسى را با عمل و سخن خود نمىآزرد.سخن كسى را قطع نمىكرد.هيچ حاجتمندى را مأيوس باز نمىگرداند.در حضور مهمان به پشتى تكيه نمىداد و پاى خود را دراز نمىكرد.هرگز به غلامان و خدمه دشنام نداد و با آنان مىنشست و غذا مىخورد.شبها كم مىخوابيد و قرآن بسيار مىخواند.شبهاى تاريك در مدينه مىگشت و مستمندان را كمك مىكرد.در تابستان بر حصير و در زمستان بر پلاس زندگى مىكرد.نظافت را در هر حال رعايت مىفرمود و عطر و بخور بسيار به كار مىبرد.عادتا جامه ارزان و خشن مىپوشيد ولى در مجالس و براى ملاقاتها و پذيراييها لباس فاخر در بر مىكرد.غذا را اندك مىخورد و سفرهاش رنگين نبود.در هر فرصت مناسب مردم مسلمان را به وظايف خود آگاه مىكرد.
امام (ع) براى خنثى كردن توطئههاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت.يكى از توطئههايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 ه.ق. بود كه مأمون براى تظاهر به مردم و اينكه امام كاملا در اختيار و آلت دست و طرفدار خلافت اوست از وى خواست كه نماز عيد را ايشان با مردم بگزارند. امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود«به همانگونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مىكرد اجرا خواهد كرد».مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند.
همينكه آفتاب سر زد امام كه خود را شستشو داده و غسل كرده و معطر ساخته بود جامهاى ساده ولى پاكيزه پوشيده و عمامهاى سفيد بر سر نهاد.امام از كاركنان منزل خويش نيز خواسته بود كه همه همينگونه به راه افتند.همه در حالى كه امام را حلقهوار در بر گرفته بودند تكبير گويان از منزل خارج شدند.امام سر به آسمان برداشت و با صدايى چنان نافذ چهار تكبير گفت كه گويى هوا و زمين و همه موجودات تكبير او را پاسخ گفتند.
چون فرماندهان و درباريان كه خود را آراسته و منتظر امام ايستاده بودند با چنين صحنهاى مواجه شدند بلافاصله از مركبها به زير آمدند و كفشها و چكمهها از پاى بدر آوردند.امام پس از لحظهاى توقف اين جملات را بر زبان جارى ساخت: «اللّه أكبر، اللّه أكبر على ما هدانا، ... و الحمد للّه على ما أبلانا».
امام به سوى مصلى حركت آغاز كرد ولى هر ده قدمى كه به پيش مىرفت مىايستاد و چهار تكبير مىگفت.تمام كوچهها و خيابانهاى شهر مرو از جمعيت مملو گرديد، همه با اشتياق گرد آمدند و ناظر حركت پيامبر گونه امام بودند.گزارش اين صحنههاى مهيج به گوش مأمون مىرسيد تا آنجا كه بر اثر القاى اطرافيان تاب ادامه برنامه را نياورده دستور داد كه امام از ميان راه برگردد و امام نيز چنين كرد و مردم آشفته خاطر و خشمناك پراكنده شدند و صفوف نماز ديگر به نظم نپيوست و توطئه مأمون با شكست مواجه گرديد.
امام (ع) براى خنثى كردن توطئههاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت.يكى از توطئههايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 ه.ق. بود كه مأمون براى تظاهر به مردم و اينكه امام كاملا در اختيار و آلت دست و طرفدار خلافت اوست از وى خواست كه نماز عيد را ايشان با مردم بگزارند. امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود«به همانگونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مىكرد اجرا خواهد كرد».مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند.
همينكه آفتاب سر زد امام كه خود را شستشو داده و غسل كرده و معطر ساخته بود جامهاى ساده ولى پاكيزه پوشيده و عمامهاى سفيد بر سر نهاد.امام از كاركنان منزل خويش نيز خواسته بود كه همه همينگونه به راه افتند.همه در حالى كه امام را حلقهوار در بر گرفته بودند تكبير گويان از منزل خارج شدند.امام سر به آسمان برداشت و با صدايى چنان نافذ چهار تكبير گفت كه گويى هوا و زمين و همه موجودات تكبير او را پاسخ گفتند.
چون فرماندهان و درباريان كه خود را آراسته و منتظر امام ايستاده بودند با چنين صحنهاى مواجه شدند بلافاصله از مركبها به زير آمدند و كفشها و چكمهها از پاى بدر آوردند.امام پس از لحظهاى توقف اين جملات را بر زبان جارى ساخت: «اللّه أكبر، اللّه أكبر على ما هدانا، ... و الحمد للّه على ما أبلانا».
امام به سوى مصلى حركت آغاز كرد ولى هر ده قدمى كه به پيش مىرفت مىايستاد و چهار تكبير مىگفت.تمام كوچهها و خيابانهاى شهر مرو از جمعيت مملو گرديد، همه با اشتياق گرد آمدند و ناظر حركت پيامبر گونه امام بودند.گزارش اين صحنههاى مهيج به گوش مأمون مىرسيد تا آنجا كه بر اثر القاى اطرافيان تاب ادامه برنامه را نياورده دستور داد كه امام از ميان راه برگردد و امام نيز چنين كرد و مردم آشفته خاطر و خشمناك پراكنده شدند و صفوف نماز ديگر به نظم نپيوست و توطئه مأمون با شكست مواجه گرديد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر