مرحوم آقا جان کوهستانی به دنبال فرصت مناسبی بود که بتواند ابراز احساسات و علاقه مردم را پاسخ مثبت دهد و دین خود را در برابر این مردم عالم دوست و باوفا ادا نماید تا این که در حدود سال 1366 هـ . ق به زیارت حضرت رضا علیه السلام مشرف گردید و در بازگشت ازسفر مشهد از راه دامغان وارد منطقه ییلاقی هزار جریب شدند.
روزی که خبر ورود آیت الله به گوش مشتاقان رسید، چنان اظهار خشنودی و شادمانی نمودند که سابقه نداشت.
ایشان به هر روستایی که قدم می گذاشتند با استقبال پرشکوه و کم نظیر مردم آن روبه رو می شدند. مرحوم حاج علی اصغر کوهستانی ( پدر خانم فرزند ایشان ) نقل کرد:
ما به اتفاق چند نفر ملازم رکاب آقا جان بودیم و از نزدیک مشاهده می کردیم چگونه مردم از دیدن آقا جان خوشحال شده و از شدت شور و شوق اشک شادی از دیدگان جاری می ساختند که قابل وصف نبود.
مردم در مسیر راه ها با دود کردن اسفند و قربانی نمودن گاو و گوسفند مقدم پر خیر و برکت آقا جان را گرامی می داشتند.
سرور و شادی مردم به خاطر ورود آقا در برخی از روستاها چنان بود که بیش از سه کیلومتر راه را برای استقبال از معظم له پیاده طی کرده و لحظه های خاطره انگیز و به یادماندنی را به نمایش می گذاشتند.
بعضی روستاییها وقتی خبر نزدیک شدن آقا به روستایشان را می شنیدند، تمام اهالی زن و مرد، پیر و جوان همه دست از کار می کشیدند و با همان لباس کار به سوی کاروان آن عالم ربانی می شتافتند؛ چرا که مردم معتقد بودند با ورود معظم له برکات و نعمت های خداوند در منطقه زیاد و بلاها رفع خواهد شد.
از نکات حائز اهمیت در شیوه و برخورد مرحوم آقا جان این است که ایشان به هر روستایی وارد می شدند از عالم و روحانی آن محل تجلیل می کرد و برای آن احترام ویژه قائل بود، گرچه غالب این روحانیت از شاگردان خود آقا محسوب می شدند ولی معظم له چون پدری مهربان به فرزندان علمی خود عشق می ورزید و به آنان افتخار می کرد و مردم را به استفاده و فیض بردن از آنان تشویق می کرد.
نقل شده که وقتی ایشان به یکی از روستاها تشریف بردند، متوجه شدند که روستا مسجد ندارد، لذا به میزبان خود گفت:
« چرا این روستا مسجد ندارد ؟. »
و اورا تشویق و ترغیب نمود که برای ساختن مسجد اقدام کنند که میزبان بی درنگ خانه خود را در اختیار ایشان قرار دادند که آن را تبدیل به مسجد کنند، معظم له نیز صیغه وقف را جاری ساختند که بعدها آن را تجدید بنا کردند و مسجد آبرومندی از برکت آیت الله کوهستانی در آن روستا بنا گردید.
روزی که خبر ورود آیت الله به گوش مشتاقان رسید، چنان اظهار خشنودی و شادمانی نمودند که سابقه نداشت.
ایشان به هر روستایی که قدم می گذاشتند با استقبال پرشکوه و کم نظیر مردم آن روبه رو می شدند. مرحوم حاج علی اصغر کوهستانی ( پدر خانم فرزند ایشان ) نقل کرد:
ما به اتفاق چند نفر ملازم رکاب آقا جان بودیم و از نزدیک مشاهده می کردیم چگونه مردم از دیدن آقا جان خوشحال شده و از شدت شور و شوق اشک شادی از دیدگان جاری می ساختند که قابل وصف نبود.
مردم در مسیر راه ها با دود کردن اسفند و قربانی نمودن گاو و گوسفند مقدم پر خیر و برکت آقا جان را گرامی می داشتند.
سرور و شادی مردم به خاطر ورود آقا در برخی از روستاها چنان بود که بیش از سه کیلومتر راه را برای استقبال از معظم له پیاده طی کرده و لحظه های خاطره انگیز و به یادماندنی را به نمایش می گذاشتند.
بعضی روستاییها وقتی خبر نزدیک شدن آقا به روستایشان را می شنیدند، تمام اهالی زن و مرد، پیر و جوان همه دست از کار می کشیدند و با همان لباس کار به سوی کاروان آن عالم ربانی می شتافتند؛ چرا که مردم معتقد بودند با ورود معظم له برکات و نعمت های خداوند در منطقه زیاد و بلاها رفع خواهد شد.
از نکات حائز اهمیت در شیوه و برخورد مرحوم آقا جان این است که ایشان به هر روستایی وارد می شدند از عالم و روحانی آن محل تجلیل می کرد و برای آن احترام ویژه قائل بود، گرچه غالب این روحانیت از شاگردان خود آقا محسوب می شدند ولی معظم له چون پدری مهربان به فرزندان علمی خود عشق می ورزید و به آنان افتخار می کرد و مردم را به استفاده و فیض بردن از آنان تشویق می کرد.
نقل شده که وقتی ایشان به یکی از روستاها تشریف بردند، متوجه شدند که روستا مسجد ندارد، لذا به میزبان خود گفت:
« چرا این روستا مسجد ندارد ؟. »
و اورا تشویق و ترغیب نمود که برای ساختن مسجد اقدام کنند که میزبان بی درنگ خانه خود را در اختیار ایشان قرار دادند که آن را تبدیل به مسجد کنند، معظم له نیز صیغه وقف را جاری ساختند که بعدها آن را تجدید بنا کردند و مسجد آبرومندی از برکت آیت الله کوهستانی در آن روستا بنا گردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر