شور و شوق وصف ناپذیر معظم له به خاندان عصمت موجب شده بود که هر هفته شب های پنج شنبه و جمعه و ایام جشن و شادی یا ایام سوگ و ماتم اهل بیت علیهم السلام در حسینیه خود مجلس برپا می نمود و در این مجالس با کمال تواضع و ادب شرکت می جست و در مصائب و مظلومیت آنان به ویژه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اشک از دیدگان جاری می ساخت وعنایت خاصی به این جلسه ها داشت؛ چه بسا خود احیاناً زودتر از علاقمندان دیگر حضور پیدا می کرد و اگر واعظ مجلس نمی آمد خود بر منبر می رفت و ذکر مصیبت می خواند و تنها به خواندن مرثیه اکتفا نمی کرد.
ایشان به فرزندان خود سفارش کردند که پس از وفات ایشان تمامی شب های پنج شنبه و جمعه و ایام جشن و سرور و وفیات ائمه علیهم السلام باید مجلس در حسینیه برگزار گردد که طبق وصیت معظم له هم اکنون نیز این جلسه ها به طور هفتگی ادامه دارد.
ایام محرم و صفر که فرا می رسید آثار حزن و اندوه در چهره ایشان هویدا بود؛ به ویژه در دهه عاشورا، کسی حالت لبخند و شادی در ایشان مشاهده نمی کرد. در دو ماه محرم و صفر تمام شب ها مجالس روضه و عزادرای در تکیه حسینی برگزار می شد و برای هر چه باشکوه تر برگزار شدن مجالس عزا نماز مغرب و عشا را در این دو ماه در همان حسینیه اقامه می فرمود.
شب اول محرم خود بر منبر می رفت و برای تشویق مردم جهت شرکت در مجالس سوگواری سید الشهدا علیه السلام چنین می فرمود:
« در کربلا از سنین مختلف اعم از پیر، جوان، کودک، زن و مرد، حضور داشتند، شما هم از پیر، جوان، زن و کودک همگی با شور و حال در مجالس امام حسین علیه السلام شرکت کنید.»
در دهه عاشورا که پس از اقامه نماز،مراسم روضه و عزادرای برقرا ربود، معظم له شرکت فعال داشت و مثل سایر عزاداران با کمال تواضع و احترام از جا برمی خاست و سینه می زد آن گاه در بین سینه زنان گردش می کرد.
سپس قسمتی که برای عزاداری و سینه زنی بچه ها و نوجوانان تعیین شده بود ـ که در واقع قسمت پایین حسینیه بودـ می ایستاد و همراه بچه ها دو دستی سینه می زد و بدین ترتیب بذر عشق و محبت به حضرت سیدالشهدا را در دل این نونهالان می کاشت و آنان را با مکتب حیات بخش و انسان ساز اهل بیت علیهم السلام آشنا می ساخت.
ایشان به راستی این سینه زدن ها و عزاداری ها را سعادت آفرین می دانست لذا می فرمودند:
« من در این سینه زدن ها اثراتی می بینم ».
به خاطر همین شناخت و ولایت عمیق به تشکیلات پرشور امام حسین علیه السلام بود که وقتی یکی از ارادتمندان از ایشان پرسید: معلوم نیست همه این ها که سینه می زنند مخلصانه و برای خدا باشد؟
آقا برآشفت و در جواب فرمود:
« تو جرئت داری بگویی یکی از این سینه زدن ها هم برای خدا نیست؟ »
با این جواب صریح و روشن آن شخص دریافت که چنین تفکری بی اساس و ناشی از عدم معرفت به آن خاندان بزرگوار و کریم است؛ چه آنکه خداوند در این سینه زدن ها و اظهار ارادت کردن ها آثار معنوی هدایت و سعادت انسان ها را قرار داده است.
ایشان به فرزندان خود سفارش کردند که پس از وفات ایشان تمامی شب های پنج شنبه و جمعه و ایام جشن و سرور و وفیات ائمه علیهم السلام باید مجلس در حسینیه برگزار گردد که طبق وصیت معظم له هم اکنون نیز این جلسه ها به طور هفتگی ادامه دارد.
ایام محرم و صفر که فرا می رسید آثار حزن و اندوه در چهره ایشان هویدا بود؛ به ویژه در دهه عاشورا، کسی حالت لبخند و شادی در ایشان مشاهده نمی کرد. در دو ماه محرم و صفر تمام شب ها مجالس روضه و عزادرای در تکیه حسینی برگزار می شد و برای هر چه باشکوه تر برگزار شدن مجالس عزا نماز مغرب و عشا را در این دو ماه در همان حسینیه اقامه می فرمود.
شب اول محرم خود بر منبر می رفت و برای تشویق مردم جهت شرکت در مجالس سوگواری سید الشهدا علیه السلام چنین می فرمود:
« در کربلا از سنین مختلف اعم از پیر، جوان، کودک، زن و مرد، حضور داشتند، شما هم از پیر، جوان، زن و کودک همگی با شور و حال در مجالس امام حسین علیه السلام شرکت کنید.»
در دهه عاشورا که پس از اقامه نماز،مراسم روضه و عزادرای برقرا ربود، معظم له شرکت فعال داشت و مثل سایر عزاداران با کمال تواضع و احترام از جا برمی خاست و سینه می زد آن گاه در بین سینه زنان گردش می کرد.
سپس قسمتی که برای عزاداری و سینه زنی بچه ها و نوجوانان تعیین شده بود ـ که در واقع قسمت پایین حسینیه بودـ می ایستاد و همراه بچه ها دو دستی سینه می زد و بدین ترتیب بذر عشق و محبت به حضرت سیدالشهدا را در دل این نونهالان می کاشت و آنان را با مکتب حیات بخش و انسان ساز اهل بیت علیهم السلام آشنا می ساخت.
ایشان به راستی این سینه زدن ها و عزاداری ها را سعادت آفرین می دانست لذا می فرمودند:
« من در این سینه زدن ها اثراتی می بینم ».
به خاطر همین شناخت و ولایت عمیق به تشکیلات پرشور امام حسین علیه السلام بود که وقتی یکی از ارادتمندان از ایشان پرسید: معلوم نیست همه این ها که سینه می زنند مخلصانه و برای خدا باشد؟
آقا برآشفت و در جواب فرمود:
« تو جرئت داری بگویی یکی از این سینه زدن ها هم برای خدا نیست؟ »
با این جواب صریح و روشن آن شخص دریافت که چنین تفکری بی اساس و ناشی از عدم معرفت به آن خاندان بزرگوار و کریم است؛ چه آنکه خداوند در این سینه زدن ها و اظهار ارادت کردن ها آثار معنوی هدایت و سعادت انسان ها را قرار داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر