آیت الله صافی گلپایگانی نقل می کنند:
آنچنان شوکت و عزتی مرجعیت و حوزه های علمیه پیدا کرده بود که جرج جرداق، کتاب: « الامام علی صوت العداله الانسانیه » را به آیت الله بروجردی، تقدیم می کند و در نامه مفصلی که برای ایشان فرستاده بود، از جمله نوشته بود:
« من کسی را لایقتر و بهتر از شما ندیدم که این کتاب را به او تقدیم کنم؛ لذا این کتاب را به شما، تقدیم می کنم. »
در همان نامه آمده بود:
« وقتی حضرت آیت الله این کتاب را خواندند، خواهند دید:
« انی انصفت الامام بعض الانصاف »
من بعضی از حق را نسبت به این مرد بزرگ توانسته ام، ادا کنم.
آیت الله بروجردی، پس از رسیدن کتاب، به من فرمودند:
« این کتاب را مطالعه کن که اشتباه فاحش یا انحرافی نداشته باشد. »
من کتاب را خواندم و نوزده مورد آن را ضعیف یافتم. موارد را خدمت آقا عرض کردم. بعدها ایشان ابراز علاقه بر ترجمه آن به فارسی کردند. یکی از آقایان، اقدام به ترجمه آن کرد.
یک قسمت از کتاب در مفاسد دربار امویان و عباسیان بود که با شرح حال آنان، دربار خاندان پهلوی، برای خواننده مجسم می شد؛ از این روی ساواک به فکر افتاد که از ترجمه آن جلوگیری کند.
ساواک مستقیم نمی توانست دخالت کند؛ لذا بعضی را واداشته بود که نامه ای به آقا بنویسند و از نشر ترجمه این کتاب، شکایت کنند.
پنج مورد از اشتباهات کتاب را نوشته بودند.
آیت الله، از من خواستند که جواب نامه را بنویسم.
من عرض کردم: قبلاً نوزده مورد از اشتباهات کتاب را خدمت حضرت عالی تقدیم کردم که شامل این پنج مورد هم بود؛ ولی به طور کلی نشر و ترجمه این کتاب، از نظر اقرارهایی که در آن است، اهمیت دارد و بدین جهت، اشتباهات آن خللی را وارد نمی کند. از یک مسیحی، بیش از این انتظار نیست.
چاپ این کتاب، با اشاره به موارد اشتباه و توضیح آنها، سودمند است؛ از این روی، این کتاب ترجمه و چاپ شد.
آنچنان شوکت و عزتی مرجعیت و حوزه های علمیه پیدا کرده بود که جرج جرداق، کتاب: « الامام علی صوت العداله الانسانیه » را به آیت الله بروجردی، تقدیم می کند و در نامه مفصلی که برای ایشان فرستاده بود، از جمله نوشته بود:
« من کسی را لایقتر و بهتر از شما ندیدم که این کتاب را به او تقدیم کنم؛ لذا این کتاب را به شما، تقدیم می کنم. »
در همان نامه آمده بود:
« وقتی حضرت آیت الله این کتاب را خواندند، خواهند دید:
« انی انصفت الامام بعض الانصاف »
من بعضی از حق را نسبت به این مرد بزرگ توانسته ام، ادا کنم.
آیت الله بروجردی، پس از رسیدن کتاب، به من فرمودند:
« این کتاب را مطالعه کن که اشتباه فاحش یا انحرافی نداشته باشد. »
من کتاب را خواندم و نوزده مورد آن را ضعیف یافتم. موارد را خدمت آقا عرض کردم. بعدها ایشان ابراز علاقه بر ترجمه آن به فارسی کردند. یکی از آقایان، اقدام به ترجمه آن کرد.
یک قسمت از کتاب در مفاسد دربار امویان و عباسیان بود که با شرح حال آنان، دربار خاندان پهلوی، برای خواننده مجسم می شد؛ از این روی ساواک به فکر افتاد که از ترجمه آن جلوگیری کند.
ساواک مستقیم نمی توانست دخالت کند؛ لذا بعضی را واداشته بود که نامه ای به آقا بنویسند و از نشر ترجمه این کتاب، شکایت کنند.
پنج مورد از اشتباهات کتاب را نوشته بودند.
آیت الله، از من خواستند که جواب نامه را بنویسم.
من عرض کردم: قبلاً نوزده مورد از اشتباهات کتاب را خدمت حضرت عالی تقدیم کردم که شامل این پنج مورد هم بود؛ ولی به طور کلی نشر و ترجمه این کتاب، از نظر اقرارهایی که در آن است، اهمیت دارد و بدین جهت، اشتباهات آن خللی را وارد نمی کند. از یک مسیحی، بیش از این انتظار نیست.
چاپ این کتاب، با اشاره به موارد اشتباه و توضیح آنها، سودمند است؛ از این روی، این کتاب ترجمه و چاپ شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر