آیت الله صافی گلپایگانی نقل می کنند:
ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد. هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.
به عنوان مثال: آقایی که فرد ملایی بود و در تعبیر خواب هم وارد، گفت: کسی خواب دیده است:
« تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است. »
من تعبیر کرده ام:
« آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید! »
مرحوم آیت الله بروجردی، بسیار نارحت شدند، به طوری که با آن آقا دعوا کردند و فرمودند: « چرا این حرفها را می زنید. »
یا شاعری درباره امیرالمؤمنین(ع) شعری گفته بود و چند بیتی هم درباره آیت الله بروجردی سروده بود.
سروده اش را آورده بود خدمت ایشان. روش آیت الله بروجردی این بود که: به شاعرانی که برای ائمه(ع) شعر می گفتند صله می دادند.
این آقا شعرش را که خواند، آیت الله بروجردی، به او صله ندادند. با این که برای امیرالمؤمنین(ع) شعر خوبی گفته بود. چند بار، خدمتشان عرض کردم: ایشان شعر خوبی گفته اند.
آقا با عصبانیت، فرمود:
« این دروغها چیست که درباره من گفته است. کجا من گفتم اینها را بگوید. »
عرض کردم: شما فقط برای شعر امیرالمؤمنین(ع) صله بدهید، چون انصافاً شعر خوبی است.
خلاصه با زحمت زیاد، ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای بدهند.
خیلی در این امور دقت داشتند که تعبیرها، هیچ وقت، خلاف واقع نباشد.
یادم هست: یک وقتی من و آقای اخوی، به همراه ایشان، در داخل حیاط نشسته بودیم. خدمتکار آمد گفت: عده ای از مردم آمده اند خدمت شما برسند.
آقا فرمودند: « من حال ندارم خسته ام. »
عرض کردم: بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الآن نمی توانند بیایند.
آقا فرمود: « مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم! »
ایشان اهل تظاهر و خودپسندی نبود.
شخصی تقویمی چاپ می کند و عکس آن بزرگوار را روی جلد آن به چاپ می رساند. این شخص برای کاری خدمت آیت الله می رسد. گویا تقویم را به گونه ای در دست می گیرد یا صورتی پیش می آید که ایشان متوجه چاپ عکس خود، در تقویم می شوند. در این هنگام به آن شخص می فرمایند:
« خیال می کنی می توانی با این کارها مرا بازی بدهی، خیر این طور نیست. »
آیت الله جعفر سبحانی نقل می کنند:
از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که: تظاهر به تقدس نمی کرد. یک بار ندیدم ایشان در جلسه ای بنشیند و تسبیح در دست بگیرد و ذکر بگوید.
البته مقصود این نیست که: هر کس تسبیح در دست می گیرد و ذکر می گوید تظاهر به مقدسی می کند؛ زیرا ممکن است، خالصانه باشد.
ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد. هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.
به عنوان مثال: آقایی که فرد ملایی بود و در تعبیر خواب هم وارد، گفت: کسی خواب دیده است:
« تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است. »
من تعبیر کرده ام:
« آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید! »
مرحوم آیت الله بروجردی، بسیار نارحت شدند، به طوری که با آن آقا دعوا کردند و فرمودند: « چرا این حرفها را می زنید. »
یا شاعری درباره امیرالمؤمنین(ع) شعری گفته بود و چند بیتی هم درباره آیت الله بروجردی سروده بود.
سروده اش را آورده بود خدمت ایشان. روش آیت الله بروجردی این بود که: به شاعرانی که برای ائمه(ع) شعر می گفتند صله می دادند.
این آقا شعرش را که خواند، آیت الله بروجردی، به او صله ندادند. با این که برای امیرالمؤمنین(ع) شعر خوبی گفته بود. چند بار، خدمتشان عرض کردم: ایشان شعر خوبی گفته اند.
آقا با عصبانیت، فرمود:
« این دروغها چیست که درباره من گفته است. کجا من گفتم اینها را بگوید. »
عرض کردم: شما فقط برای شعر امیرالمؤمنین(ع) صله بدهید، چون انصافاً شعر خوبی است.
خلاصه با زحمت زیاد، ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای بدهند.
خیلی در این امور دقت داشتند که تعبیرها، هیچ وقت، خلاف واقع نباشد.
یادم هست: یک وقتی من و آقای اخوی، به همراه ایشان، در داخل حیاط نشسته بودیم. خدمتکار آمد گفت: عده ای از مردم آمده اند خدمت شما برسند.
آقا فرمودند: « من حال ندارم خسته ام. »
عرض کردم: بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الآن نمی توانند بیایند.
آقا فرمود: « مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم! »
ایشان اهل تظاهر و خودپسندی نبود.
شخصی تقویمی چاپ می کند و عکس آن بزرگوار را روی جلد آن به چاپ می رساند. این شخص برای کاری خدمت آیت الله می رسد. گویا تقویم را به گونه ای در دست می گیرد یا صورتی پیش می آید که ایشان متوجه چاپ عکس خود، در تقویم می شوند. در این هنگام به آن شخص می فرمایند:
« خیال می کنی می توانی با این کارها مرا بازی بدهی، خیر این طور نیست. »
آیت الله جعفر سبحانی نقل می کنند:
از خصوصیات اخلاقی ایشان این بود که: تظاهر به تقدس نمی کرد. یک بار ندیدم ایشان در جلسه ای بنشیند و تسبیح در دست بگیرد و ذکر بگوید.
البته مقصود این نیست که: هر کس تسبیح در دست می گیرد و ذکر می گوید تظاهر به مقدسی می کند؛ زیرا ممکن است، خالصانه باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر