- آیت الله محمد امامی کاشانی
آن جمله ای که در حدیث شریف می بینید؛
« و اما من کان من الفقهاء حافظاً لدینه صانئا لنفسه مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه. » به راستی در ایشان تجلی کامل داشت. مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه بودند.
و آن توقیع حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که می فرماید:
« و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم. » ایشان مصداقش بودند.
ایشان حجت بر مردم بودند و امام عصر(ارواحنا لمقدمه الفداء) حجت برایشان بودند این چیزی است و حقیقتی است که بر خواص حوزه های علمیه و فضلاء و طلاب پوشیده نیست.
از نظر بعد سیاسی درست همکلام با امام بودند. حتی وقتی امام در تبعید بودند. نفس کشی در ایران نبود، تنهای صدایی که از حلقومی برمی خواست صدای ایشان بود ... .
« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس. »
کسی که عالم به زمانش باشد مسائل گمراه کننده بر او غلبه نمی کند.
او مردی بود که با اینکه بقیة السلف بود ولی در عین حال آگاه به نظر و مسائل زمان بود و در مسائل سیاسی در مسایل انقلابی و در مسائل اجتماعی در حمایت از امام و همکاری با مردم در مسایل مهم اجتماعی کوتاه نمی آمدند و بسیار خوب درخشیدند.
از خصوصیات ایشان تلاش و جدیت در تربیت علمی طلاب و اهتمام به آن بود. ایشان کمال جدیت و اشتیاق را به تحصیل آقایان طلاب عموماً و به شاگردانش خصوصاً ابراز می داشتند، حاضر نبودند جلسه تدریس را به هیچ وجه تعطیل کنند. مگر در مواقع بسیار حساس چون شهادت ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) یا امثال آن، همیشه در راس ساعت مقرر در جلسه درس حضور پیدا می کردند.
عشق فراوان و علاقه زیادی به مباحث فقهی داشتند و نکات دقیق علمی را موشکافی و ریشه یابی می کردند، تا به نتیجه مطلوب نمی رسیدند بحث را رها نمی کردند...
ایشان ابتکار و ذوق فقهی مخصوص بخود داشت، من اعتقادم اینست که الهام گرفته از امداد غیبی بود با یک سخن بسیار مختصر و کوتاه آنچنان استدلال می کرد که طرف مجاب می شد. که قطعاً الهام گرفته از منبع ولایت علوی بوده است.
اما ویژگی های اخلاقی آن مرحوم بسیار فراوان است. آیت الله العظمی گلپایگانی در روش و منش اخلاقی از یک ویژگی های خاصی برخوردار بودند. علم اخلاق را با وقار و سکینه مخصوص به خودش و با زیبائی عمل همراه کرده بودند.
سخنش با اینکه کوتاه بود آموزنده بود. سکوتش همیشه پیام و معنا داشت. به شاگردانش محبت پدری داشتند. جنبه های اسلامی را در هر مورد و مقطعی رعایت می کردند آنجائی که باید اعمال سیاست کنند اعمال سیاست می کردند و آنجائی که باید دستور به مقامات بدهند دستور می دادند. آنجائیکه باید دعوت به تقوی کنند سفارش به تقوی می کردند. در مجالسشان به طلاب می فرمودند:
« محرمات الهی را برای مردم بگوئید واجبات را برای آنها توضیح بدهید که مبادا مقررات اسلام، حلال و حرام اسلام متروک شود. »
از ویژگیهای دیگر ایشان تاکید در حفظ وحدت امت اسلامی خصوصاً روحانیت و بقای جمهوری اسلامی بود. هرگز اجازه نمی دادند کسی پشت سر مرجعی انتقادی کند. یا بدگوئی جمهوری اسلامی کند. بلکه دائماً در مقام حفظ و حمایت از آن بودند. گاهی از ایشان مسأله ای می پرسیدند می فرمود:
« این مساله مربوط به امر حکومتی است باید از رهبر جمهوری اسلامی (آیت الله خمینی) بپرسید. »
این محور اول در ایشان بطور کامل وجود داشت که واقعاً می شود گفت که فقیه بود و مصداق روشنی از برای کلمه فقیه اهل بیت علیهم السلام بود.
من یادم می آید که وقتی با مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سید احمد خوانساری صحبت از آقای گلپایگانی شد ایشان فرمودند:
آیت الله العظمی گلپایگانی فقیه خوبی است ایشان در فقاهت کاملاً واردند. »
« چون امام زمان (عج) خبر داده است از برپاشدن این حوزه پس معلوم می شود مطلوب حضرت است و مورد توجه امام زمان هست. »
به خاطر فشارهائی که بر حوزه وارد می آمد کثیری از اوقات پیش می آمد که می رفتیم منزل ایشان، می گفتند آقا رفته اند جمکران برای رفع مشکلات حوزه متوسل به امام زمان (عج) شوند.
من گاهی به آقایان می گفتم:
همانطور که فرزند، خطاب پدر را روی قرائنی که در خانواده است بهتر می فهمد، آیت الله گلپایگانی روایات و اخبار اهل بیت را درباره احکام مانند فرزند از والد می فهمد، طوری زوایای او را قرینه قرار می دهد که آدم تعجب می کند.
آقایان گفته مرا تصدیق کردند. و گفتند واقعاً ایشان فقیه اهل بیت هست. کمتر مرجعی پیدا می شود که ما در عصر خودمان دیده باشیم که سعه فقهی اش اینطور باشد. ایشان در زمان آقای بروجردی از افراد انگشت شمار بودند و شاید از آن افرادی بودند که در نظر آقای بروجردی یک مقام والای داشتند و از افراد دیگر شاخص تر به نظر می آمدند، آیت الله بروجردی به ایشان خیلی احترام می کردند.
ایشان در فقه بقدری سعه داشت که هر مسأله ای از ایشان سوال می کردند ایشان در نظر داشت. حتی بعضی از مسائل مشکله را ما می نوشتیم می دادیم بیت محترمشان جوری بود که فوری جواب مساله را می دادند ... در طول عمر خودشان از همان 20 سالگی در فقه یک غواص شناور بود.
از آب دریا نمی ترسید مسائل را فوراً جواب می داد. و با جواب ایشان انسان خیلی آرام می گرفت.
« و اما من کان من الفقهاء حافظاً لدینه صانئا لنفسه مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه. » به راستی در ایشان تجلی کامل داشت. مخالفاً لهواه مطیعاً لامر مولاه بودند.
و آن توقیع حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که می فرماید:
« و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم. » ایشان مصداقش بودند.
ایشان حجت بر مردم بودند و امام عصر(ارواحنا لمقدمه الفداء) حجت برایشان بودند این چیزی است و حقیقتی است که بر خواص حوزه های علمیه و فضلاء و طلاب پوشیده نیست.
از نظر بعد سیاسی درست همکلام با امام بودند. حتی وقتی امام در تبعید بودند. نفس کشی در ایران نبود، تنهای صدایی که از حلقومی برمی خواست صدای ایشان بود ... .
- آیت الله مکارم شیرازی
« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس. »
کسی که عالم به زمانش باشد مسائل گمراه کننده بر او غلبه نمی کند.
او مردی بود که با اینکه بقیة السلف بود ولی در عین حال آگاه به نظر و مسائل زمان بود و در مسائل سیاسی در مسایل انقلابی و در مسائل اجتماعی در حمایت از امام و همکاری با مردم در مسایل مهم اجتماعی کوتاه نمی آمدند و بسیار خوب درخشیدند.
- آیت الله محسنی گرگانی
از خصوصیات ایشان تلاش و جدیت در تربیت علمی طلاب و اهتمام به آن بود. ایشان کمال جدیت و اشتیاق را به تحصیل آقایان طلاب عموماً و به شاگردانش خصوصاً ابراز می داشتند، حاضر نبودند جلسه تدریس را به هیچ وجه تعطیل کنند. مگر در مواقع بسیار حساس چون شهادت ائمه معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) یا امثال آن، همیشه در راس ساعت مقرر در جلسه درس حضور پیدا می کردند.
عشق فراوان و علاقه زیادی به مباحث فقهی داشتند و نکات دقیق علمی را موشکافی و ریشه یابی می کردند، تا به نتیجه مطلوب نمی رسیدند بحث را رها نمی کردند...
ایشان ابتکار و ذوق فقهی مخصوص بخود داشت، من اعتقادم اینست که الهام گرفته از امداد غیبی بود با یک سخن بسیار مختصر و کوتاه آنچنان استدلال می کرد که طرف مجاب می شد. که قطعاً الهام گرفته از منبع ولایت علوی بوده است.
اما ویژگی های اخلاقی آن مرحوم بسیار فراوان است. آیت الله العظمی گلپایگانی در روش و منش اخلاقی از یک ویژگی های خاصی برخوردار بودند. علم اخلاق را با وقار و سکینه مخصوص به خودش و با زیبائی عمل همراه کرده بودند.
سخنش با اینکه کوتاه بود آموزنده بود. سکوتش همیشه پیام و معنا داشت. به شاگردانش محبت پدری داشتند. جنبه های اسلامی را در هر مورد و مقطعی رعایت می کردند آنجائی که باید اعمال سیاست کنند اعمال سیاست می کردند و آنجائی که باید دستور به مقامات بدهند دستور می دادند. آنجائیکه باید دعوت به تقوی کنند سفارش به تقوی می کردند. در مجالسشان به طلاب می فرمودند:
« محرمات الهی را برای مردم بگوئید واجبات را برای آنها توضیح بدهید که مبادا مقررات اسلام، حلال و حرام اسلام متروک شود. »
از ویژگیهای دیگر ایشان تاکید در حفظ وحدت امت اسلامی خصوصاً روحانیت و بقای جمهوری اسلامی بود. هرگز اجازه نمی دادند کسی پشت سر مرجعی انتقادی کند. یا بدگوئی جمهوری اسلامی کند. بلکه دائماً در مقام حفظ و حمایت از آن بودند. گاهی از ایشان مسأله ای می پرسیدند می فرمود:
« این مساله مربوط به امر حکومتی است باید از رهبر جمهوری اسلامی (آیت الله خمینی) بپرسید. »
- آیت الله سید محسن خرازی
این محور اول در ایشان بطور کامل وجود داشت که واقعاً می شود گفت که فقیه بود و مصداق روشنی از برای کلمه فقیه اهل بیت علیهم السلام بود.
من یادم می آید که وقتی با مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج سید احمد خوانساری صحبت از آقای گلپایگانی شد ایشان فرمودند:
آیت الله العظمی گلپایگانی فقیه خوبی است ایشان در فقاهت کاملاً واردند. »
- آیت الله علی پناه اشتهاردی
« چون امام زمان (عج) خبر داده است از برپاشدن این حوزه پس معلوم می شود مطلوب حضرت است و مورد توجه امام زمان هست. »
به خاطر فشارهائی که بر حوزه وارد می آمد کثیری از اوقات پیش می آمد که می رفتیم منزل ایشان، می گفتند آقا رفته اند جمکران برای رفع مشکلات حوزه متوسل به امام زمان (عج) شوند.
- آیت الله واصف
من گاهی به آقایان می گفتم:
همانطور که فرزند، خطاب پدر را روی قرائنی که در خانواده است بهتر می فهمد، آیت الله گلپایگانی روایات و اخبار اهل بیت را درباره احکام مانند فرزند از والد می فهمد، طوری زوایای او را قرینه قرار می دهد که آدم تعجب می کند.
آقایان گفته مرا تصدیق کردند. و گفتند واقعاً ایشان فقیه اهل بیت هست. کمتر مرجعی پیدا می شود که ما در عصر خودمان دیده باشیم که سعه فقهی اش اینطور باشد. ایشان در زمان آقای بروجردی از افراد انگشت شمار بودند و شاید از آن افرادی بودند که در نظر آقای بروجردی یک مقام والای داشتند و از افراد دیگر شاخص تر به نظر می آمدند، آیت الله بروجردی به ایشان خیلی احترام می کردند.
ایشان در فقه بقدری سعه داشت که هر مسأله ای از ایشان سوال می کردند ایشان در نظر داشت. حتی بعضی از مسائل مشکله را ما می نوشتیم می دادیم بیت محترمشان جوری بود که فوری جواب مساله را می دادند ... در طول عمر خودشان از همان 20 سالگی در فقه یک غواص شناور بود.
از آب دریا نمی ترسید مسائل را فوراً جواب می داد. و با جواب ایشان انسان خیلی آرام می گرفت.
- آیت الله گلپایگانی از دید شهید رجائی
شهید رجائی راجع به دیدار خویش با ایشان مطالبی بیان داشته اند که در این جملات درسی است و از طرفی نشان دهنده روح بالای ایشان می باشد.
شهید رجائی می گوید:
من دوبار در نخست وزیری و یک بار هم در وزارت آموزش و پرورش خدمت آیت الله گلپایگانی رسیدم.
در آموزش و پرورش که بودم به علت شیوه ای که داشتم در برخورد با مسائل، در نخست وزیری هم به علت آن اعتقادی که دارم در سیستم کار در یک جامعه شیعه خدمت ایشان رسیدم. و برایم هر دو دفعه بسیار جالب بود.
شهید رجائی بعد از تحلیلی از فرمایش ایشان می گوید:
من اعلان می کنم که، بین ائمه حاضر ما، یعنی آیت الله گلپایگانی و آیت الله خمینی این اختلافات که بین ما و شما هست نیست.
زیرا آنها مساله را خیلی از بالاتر می بینند. من به شما عرض کردم که صحبت آیت الله گلپایگانی به من، تعظیم و تکریم امام بود، یک چنین موقعیتی واقعاً مجموعه اش نعمت است.
شهید رجائی می گوید:
من دوبار در نخست وزیری و یک بار هم در وزارت آموزش و پرورش خدمت آیت الله گلپایگانی رسیدم.
در آموزش و پرورش که بودم به علت شیوه ای که داشتم در برخورد با مسائل، در نخست وزیری هم به علت آن اعتقادی که دارم در سیستم کار در یک جامعه شیعه خدمت ایشان رسیدم. و برایم هر دو دفعه بسیار جالب بود.
شهید رجائی بعد از تحلیلی از فرمایش ایشان می گوید:
من اعلان می کنم که، بین ائمه حاضر ما، یعنی آیت الله گلپایگانی و آیت الله خمینی این اختلافات که بین ما و شما هست نیست.
زیرا آنها مساله را خیلی از بالاتر می بینند. من به شما عرض کردم که صحبت آیت الله گلپایگانی به من، تعظیم و تکریم امام بود، یک چنین موقعیتی واقعاً مجموعه اش نعمت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر