پیشگفتار

زندگی و سلوک عارف بالله جناب شیخ جعفر مجتهدی بگونه ای خاص از دیگران متمایز است ، ایشان در توسل به ائمه معصومین (ع) بسیار استثنایی و ممتاز بوده و در تمام مراحل زندگی شگفت خویش همواره منادی یک پیام اصولی بودند :
« توسل و محبت خالصانه و هر چه بیشتر به اهل بیت (ع ) »

بگونه ای که هیچ گاه از ایشان دیده نشد که جز فرا خواندن افراد به سیره ائمه اطهار (علیهم السلام) کار دیگری از ایشان سر زده باشد .

سخن از کرامات و حکایات ایشان بیشتراز این جهت قابل توجه است که یک عاشق و سالک راستین الی الله تا چه حد می تواند در این مسیر به تعالی برسد ، در این صورت است که می بینیم داشتن کرامتی مثل طی الارض و صد ها کرامت بی بدیل برای ایشان کاملا عادی است و ملاک اصلی در مکتب ایشان میزان خلوص نیت وتوسل به اهل بیت (ع ) است ...

مکتبی که ایشان خود را غلام آن می دانستند و به عمل نیز آنرا ثابت کردند ... آنچه در این بخش در مورد زندگی این خدمتگزار اهل بیت (علیهم السلام ) نقل شده تنها قسمت بسیار کوچکی از حکایاتی است که قابل نقل و ذکر بوده و تنها قطره ای است از بسیار ... اما پیش از آن لازم است که در مورد شیوه خودسازی و سلوک ایشان نکات بسیار مهمی را ذکر نماییم .
گفتار زیر توسط استاد محمد علی مجاهدی از شاگردان خاص و ارادتمندان جناب مجتهدی در مورد شیوه سیر و سلوک ایشان نوشته شده که برای آشنایی هر چه بیشتر توصیه می کنیم پیش از خواندن سایر قسمتها آنرا مطالعه بفرمایید :

1- شیوه سلوكی آقای مجتهدی در توسل مستمر به حضرات معصومین (علیهم السلام) خصوصاً مولی الكونین حضرت ابی عبد الله الحسین (علیه السلام) كاملاً نمودِ عینی پیدا می‌كرد و اگر روزی صد بار نام سالار شهیدان را در محضر ایشان بر زبان می‌راندند در هر بار به حدی منقلب می‌شدند كه بی‌اختیار به سان ابر بهار می‌گریستند و بغضی دیر پای گلوی ایشان را در هم می‌فشرد، به طوری كه اغلب قادر به ادامه صحبت نبودند و كلامشان در این حال ناتمام می‌ماند.

2- میزان محبتی كه در اعماق وجودشان نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) ریشه دوانیده بود، در بیان و توصیف نمی‌گنجد و می‌فرمودند كه:
« به بركت محبت این ذوات مقدس راه چندین ساله را می‌توان در فاصله زمانی كوتاهی طی كرد و حجاب‌ها را از میان برداشت. »

مرحوم حجت الاسلام نصیری بر این باور بود كه:
« میزان محبتی كه در قلب جناب مجتهدی نسبت به آل الله وجود دارد اگر در میان مردم تقسیم كنند همه مردم عاشق آن ذوات مقدس می‌گردند! »

3- بارها آقای مجتهدی بر این نكته پای می‌فشردند كه:
« خدمت خالصانه به خلق خدا خصوصاً به شیعیان و محبان آل الله، راه دور و دراز مقصود را نزدیك می‌كند و در اثر توفیق خدمت می‌توان جاده صد ساله را به گامی طی كرده، و دل شكسته‌ای را به خاطر خدا آباد كردن می‌تواند پشتوانه مطمئنی برای آبادی دنیوی و برزخی و اخروی انسان باشد. »

طی شود جاده صد ساله به آهی گاهی.

4- جناب ایشان اهل سلسله‌ای نبودند چرا كه مجذوبان سالك را با سلسله و خانقاه كاری نیست. روزی به من فرمودند كه:
« در مسیر سیر برزخی خود به مكانی رسیدم كه با موانعی مخصوص محصور شده بود و اقطاب را در آن مكان گرد آورده بودند وقتی از علت آن جویا شدم گفتند كه اینان باید در انتظار مریدان خود بنشینند تا به همراه آنان در پیشگاه عدل الهی حاضر گردند و پاسخگوی ارشادات خود باشند. »


5- ادب آقای مجتهدی زبانزد خاص و عام بود و برای ذراری ائمه اطهار (علیهم السلام) خصوصاً، احترام فوق العاده‌ای قایل بودند و پیش از عارضه سكته مغزی، در پیش پای آنان تمام قد بلند می‌شدند و به ندرت اتفاق می‌افتاد كه در حضور آنان بنشینند و به هنگام خداحافظی در نهایت ادب آنان را تا در خروجی بدرقه می‌كردند.

6- برای زایران حضرت ثامن الائمه علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و كریمه اهل بیت حضرت معصومه (علیها السلام) و كسانی كه برای زیارت مسجد جمكران می‌رفتند، احترام زایدالوصفی از خود نشان می‌دادند، خصوصاً زایرانی كه با قلبی شكسته و با حالی زار و خسته توفیق بر قراری ارتباط معنوی با این ذوات مقدس را پیدا می‌كردند با پذیرایی روحانی این مرد بزرگ رو به رو می‌شدند و به هنگام حضور در عتبات عالیات نیز همین شیوه مرضیه را درباره زایران معمول می‌داشتند.

7- جناب آقای مجتهدی می‌فرمودند كه:
« هر سالكی به رفیق راه نیاز دارد تا به اتفاق در مسیر مشتركی كه دارند طی طریق كنند . »

از مرید بازی جداً در پرهیز بودند و آن را دام راه اولیا می‌دانستند.

8- جناب آقای مجتهدی علاوه بر قرآن كریم و نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه و ادعیه مأثوره، یاران همراه را به مطالعه غزلیات حافظ و وحدت كرمانشاهی و نیز مراثی عاشورایی عمان سامانی و حجت الاسلام نیرتبریزی تشویق می‌كردند و خود نیز در ضمن توسلات از اشعار این بزرگان غافل نمی‌شدند.

9- در محفلی كه ایشان حضور داشتند جایی برای غیبت و تهمت وجود نداشت، زیرا جاذبه وجودی ايشان اجازه صحبت‌های متفرقه را به احدی نمی‌داد چه رسد به مطالبی كه آلوده به دروغ و غیبت و تهمت باشد! محضر ایشان سرشار از معنویت و شور و حال بود و انسان در محضر آن مرد خدا احساس سبكباری عجیبی می‌كرد به طوری كه گاه وجود خود را نیز فراموش كرده و از گذشت زمانی بیخبر می‌ماند.

10- ایشان هیچگاه دستور و یا ذكری به افراد نمی‌دادند و اگر باطناً ناگزیر از این امر می‌شدند آن را به صورت غیر مستقیم بیان می‌كردند. مثلاً اگر بر طرف شدن مشكل فردی را در رفتن به مسجد جمكران می‌دیدند. می‌فرمودند:
« انشاءالله به مسجد جمكران می‌رویم و در آنجا دامن حضرت ولی عصر (علیه السلام) را می‌گیریم و مشكل خود را بر طرف می‌كنیم. »

11- حضرت آقای مجتهدی به ندرت به تعریف و یا تكذیب افراد می‌پرداختند مگر این كه خود را باطناً ناگزیر می‌دیدند، و تكذیب ایشان نیز گزنده به نظر نمی‌رسيد به شكلی كه اگر قرار بود كه صفت زشت یا عمل نكوهیده یك مدعی سلوك و ارشاد را مورد نقد قرار دهند :
اولاً در پاسخ سئوال كننده، نام طرف را تكرار نمی‌كردند و با ایراد مثالی از دیگران، مسأله را مورد بررسی قرار می‌دادند و به هنگام تعریف از اشخاص نیز، شور و حال فعلی آن شخص را در نظر می‌گرفتند و بی‌آنكه گذشته و یا آینده او را در تعریف خود دخیل بدانند، در جمله‌ای كوتاه نظر خود را ابراز می‌داشتند.

12- من شخصاً در طول آشنایی دامنه دار و طولانی خود با آقای مجتهدی هرگز مشاهده نكردم كه ایشان دیناری از افراد پول دریافت دارند و یا از افراد انتظار مادی و مالی داشته باشند، بلكه مطلب كاملاً بر عكس بود و ایشان برای رفع مشكلات مالی افراد از خود مایه می‌گذاشتند .

13- آقای مجتهدی در صورتی كه یكی از دوستان خود را در خور شنیدن رازی می‌دیدند و باطناً خود را از این امر ناگزیر می‌یافتند از تجربه‌های سلوكی خود یا خاطره‌های شیرینی كه داشتند با او صحبت می‌كردند و این گونه نبود كه هر كس كه از راه برسد این توفیق شامل حالش گردد! و تعداد این دوستان رازدار حضرت آقای مجتهدی از انگشتان دست تجاوز نمی‌كرد و این كه امروز هركجا می‌روید صحبت از ایشان و مكاشفات و كرامات آن مرد خدا است اغلب این گفتگوها با واسطه صورت می‌گیرد یعنی این مطلب را در جایی شنیده و یا خوانده‌اند و از همین روی اختلافات و تفاوت‌هایی در نقل قول‌ها راه می‌یابد كه گاه اصل مطلب را زیر سؤال می‌برد!

14- در انتساب برخی از مطالب به آقای مجتهدی باید جداً تردید كرد زیرا برخی از آنها با روش سلوكی آن مرد بزرگ منافات دارد. امیدواریم كه طالبین راستین ، از روش سلوكی و نقطه نظرات ایشان به خوبی واقف گردند و در عدم پذیرش مطالب سخیفی كه با كیان و شخصیت آن بزرگوار در تضاد است، تردید نكند و حداقل در صورت تردید با مراجعه به یاران صادق و راستین ایشان صحت و سقم مطلب را جویا شوند.

15- آقای مجتهدی احدی را تحت عناوینی از قبیل: جانشین و نایب مناب خود معرفی نكرده‌اند و اگر چنین اتفاقی صورت می‌گرفت با شیوه سلوكی ایشان كاملاً در تضاد بود، چرا كه روش سلوكی مجذوب سالك با روش متداول در سلسله‌های درویشی كاملاً فرق می‌كند و كار سالكان مجذوب آن هم از نوع خانقاهی آن را نباید با شیوه مجذوبان سالك یكی دانست.

16- آقای مجتهدی بارها بر این مطلب تأكید می‌كردند كه صرف حضور افرادی در محضر انسان‌های وارسته و راه رفته نمی‌تواند ملاك كمال سلوكی آنها باشد، بلكه نشان دهنده توفیقی است كه هر از گاه خداوند نصیب آنان می‌سازد تا از مشاهده اولیای خدا به خود آیند و پا در راه خود سازی بگذارند و با تزكیه نفس و تحمل ریاضت‌های شرعی عملاً در راه سلوك الی الله گام بردارند و می‌فرمودند:
« هر سالكی باید با پای خود این مراحل را طی كند و با پای دیگران نمی‌توان طی طریق كرد. »

هیچ نظری موجود نیست: