هدایت الهی

« هدایت معنایی است که قابل تشکیک است. از نور لامپ پنج شمعی، تا نور خورشید، همه داخل در نور هستند. همان طور که فاصله بین نورها خیلی زیاد است فاصله بین مراتب هدایت هم خیلی زیاد است.
فاصله بین مراتب ایمان هم خیلی زیاد است.

پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود:
« ایمان تو اگر با ایمان تمام مؤمنین قیاس شود، سنگین تر است. »
ایمان مولی چنین ایمانی است، به تناسب مبدأ و منتهی و سنخیت مقدمات و نتایج.
علم الهی باید صرف در هدایت بشر شود. علم وقتی از دستگاه خدا آمده است، باید در راه خدا صرف شود:
« کل ما جاء من الله یصرف فی وجه الله و ما جاء من الشیطان یصرف فی وجوه الباطل ».
انسانی که مورد عنایت حق تعالی شده است، قدرت بر احیا و اماته دارد، قدرت بر شفا دادن دارد، واجد علمی است که از اوضاع ما خبر می دهد. چنانکه 1400 سال پیش، از اوضاع ما خبر دادند. این شخص در برابر ارتباط با حق برای تمام جهان ارزشی قائل نیست.
ارتباط با خدا، فوق ارتباط با ما سوی الله است. همه قدرتها از آنجا است. همه علمها و حمکتها از آن جا است. آن علم باید صرف هدایت بشر شود. بشر به حسب استعداد خود و به حسب تعینش، با معارف و اخلاق و فقه اسلام آشنا می شود، با کتاب خدا آشنا می شود.
این قدر تفسیر در اطراف کتاب خدا نوشته اند که شاید اکثر آنها مرضی پیامبر خدا نیست؛ یعنی به آنچه مراد پیامبر خداست، نرسیده اند. حضرت صادق علیه السلام به ابوحنیفه می فرماید:
« ما فهمت من کتاب الله حرفاً: از کتاب خدا یک حرف را هم درک نکرده ای. »
خیال نکنید این تهمت است. انسان الهی، کتاب را درک می کند؛ چون کتاب، الهی است. دانشمندان درباری نمی توانند مطالب را درک کنند. آنها همتشان همان اقتصاد و مقام است.
نفوسی که از تمام عوارض مبرا و مجردند، کتاب خدا را درک می کنند. از این رو اهل بیت علیهم السلام عالم به کتاب الله هستند و نیز کسانی که با اهل بیت علیهم السلام ارتباطی دارند ـ فی الجمله ـ آشنا هستند. »

هیچ نظری موجود نیست: