حضرت علی علیه السلام درباره پیامبر گرامی اسلام می فرماید:
« پزشکی که با پزشکی خود در میان مردم می گردد، مرهم های خویش را استوار کرده و ابزار خود را از تاب آتش داغ کرده است هر جا از دلهای کور باطن و گوشهای کر و زبانهای گنگ به آن نیازی بود آن ابزار را بر آن قرار می دهد. »
با توجه به این عنصر درد شناسی است که عالم متعهد می تواند موضع گیری صحیح داشته و نقش و رسالت خود را ایفا کند و در روایات نيز با تأکید بسیاری بر معرفتِ زمان شده است.
امام صادق - ع - می فرمایند:
آنکس که از زمانش آگاهی داشته باشد اشتباهات به او هجوم نمی آورند. » علامه خود درباره درک نیازها می گوید:
« هنگامی که قم آمدم مطالعه ای در برنامه درسی حوزه کردم و آن را با نیازهای جامعه اسلامی سنجیدم، کمبودهایی در آن یافتم و وظیفه خود را تلاش برای رفع آنها دانستم.
مهمترین کمبودهایی که در برنامه حوزه وجود داشت در زمینه تفسیر قرآن و بحثهای عقلی بود و از این رو درس تفسیر و فلسفه را شروع کردم و با اینکه در جو آن زمان تفسیر قرآن، علمی که نیازمند تحقیق و توفیق باشد تلقی نمی شد و پرداختن به آن، شایسته کسانی که قدرت تحقیق در زمینه های فقه و اصول را داشته باشند به حساب نمی آمد بلکه، تدریس تفسیر، نشانه کمی معلومات به حساب می آمد.
در عین حال اینها را برای خودم عذر مقبولی در برابر خدای متعال ندانستم و آن را ادامه دادم تا به نوشتن تفسیر «المیزان» انجامید. »
« پزشکی که با پزشکی خود در میان مردم می گردد، مرهم های خویش را استوار کرده و ابزار خود را از تاب آتش داغ کرده است هر جا از دلهای کور باطن و گوشهای کر و زبانهای گنگ به آن نیازی بود آن ابزار را بر آن قرار می دهد. »
با توجه به این عنصر درد شناسی است که عالم متعهد می تواند موضع گیری صحیح داشته و نقش و رسالت خود را ایفا کند و در روایات نيز با تأکید بسیاری بر معرفتِ زمان شده است.
امام صادق - ع - می فرمایند:
آنکس که از زمانش آگاهی داشته باشد اشتباهات به او هجوم نمی آورند. » علامه خود درباره درک نیازها می گوید:
« هنگامی که قم آمدم مطالعه ای در برنامه درسی حوزه کردم و آن را با نیازهای جامعه اسلامی سنجیدم، کمبودهایی در آن یافتم و وظیفه خود را تلاش برای رفع آنها دانستم.
مهمترین کمبودهایی که در برنامه حوزه وجود داشت در زمینه تفسیر قرآن و بحثهای عقلی بود و از این رو درس تفسیر و فلسفه را شروع کردم و با اینکه در جو آن زمان تفسیر قرآن، علمی که نیازمند تحقیق و توفیق باشد تلقی نمی شد و پرداختن به آن، شایسته کسانی که قدرت تحقیق در زمینه های فقه و اصول را داشته باشند به حساب نمی آمد بلکه، تدریس تفسیر، نشانه کمی معلومات به حساب می آمد.
در عین حال اینها را برای خودم عذر مقبولی در برابر خدای متعال ندانستم و آن را ادامه دادم تا به نوشتن تفسیر «المیزان» انجامید. »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر