آیت الله صافی گلپایگانی نقل میکنند:
آیت الله بروجردی بسیار مقید به عبادات بود، به گونه ای که تا سال آخر عمرشان، با آن کهولت سن، تمام ماه رمضان را روزه دار بودند و علاوه بر امامت جماعت ظهر و عصر، برنامه های عادی این ماه را انجام می دادند:
جلسه های استفتاء و ...
آیت الله سید مصطفی خوانساری نقل کردند:
او، اهل تظاهر نبود. وقتی که به نماز می ایستاد ( مخصوصاً اگر تنها بود) حالش دگرگون می شد، به گونه ای که قادر به ادای کلمات نبود؛ از این روی، نمازش خیلی طول می کشید. مردی که در درس آنچنان بلیغ بود، ولی اینجا کند حرکت می کرد. با تأنی و حضور قلب نماز می گزارد.
مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری می گفت:
اگر درون گنبد مسجد اعظم را بنگرید، کاشی کاریهای داخل گنبد را ناقص می بینید. کاشیها تا پایین نیامده است. این داستان دارد بدین قرار:
روزی لرزاده، معمار مسجد اعظم، به من گفت: آیت الله از ادامه کاشی کاری جلوگیری کرده اند. شما ایشان را راضی کنید تا کاشی کاریها را تمام کنیم.
حیف است. گنبد ناقص می ماند. روزی من و آیت الله بروجردی، زیر همان گنبد نشسته بودیم. من از فرصت استفاده کرده گفتم:
آقا اجازه بدهید کاشیها را تا پایین بیاورند. این جوری ناقص می ماند. آن مرحوم گفت:
« این کاشیها خیلی زیبا و قشنگ است. نمازگزار را به خود متوجه می کند و از حضور در نماز باز می دارد. »
من در جواب عرض کردم: آقا! اولاً حرم مطهر حضرت رضا (ع)، هم دارای نقش و نگار است. علاوه بر این، چه فرقی بین این است که این کاشیها شاغل نمازگزار باشد یا فرش خوش باف و گرانبها؟
پس فرش خوب هم نباید در مسجد انداخته شود که شاغل نمازگزار است. دیگر آن که: کسی که بخواهد نماز بخواند، با این چیزها حواسش پرت نمی شود.
بعدها متوجه جواب خودم شدم که تکلیف ما با نمازگزار دوتاست. نمازگزار، نباید بگذارد حواسش پرت شود و توجه در نماز را مراعات کند. ما هم نباید زمینه اشتغال و حواس پرتی نمازگزار را فراهم کنیم.
آیت الله بروجردی بسیار مقید به عبادات بود، به گونه ای که تا سال آخر عمرشان، با آن کهولت سن، تمام ماه رمضان را روزه دار بودند و علاوه بر امامت جماعت ظهر و عصر، برنامه های عادی این ماه را انجام می دادند:
جلسه های استفتاء و ...
آیت الله سید مصطفی خوانساری نقل کردند:
او، اهل تظاهر نبود. وقتی که به نماز می ایستاد ( مخصوصاً اگر تنها بود) حالش دگرگون می شد، به گونه ای که قادر به ادای کلمات نبود؛ از این روی، نمازش خیلی طول می کشید. مردی که در درس آنچنان بلیغ بود، ولی اینجا کند حرکت می کرد. با تأنی و حضور قلب نماز می گزارد.
مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری می گفت:
اگر درون گنبد مسجد اعظم را بنگرید، کاشی کاریهای داخل گنبد را ناقص می بینید. کاشیها تا پایین نیامده است. این داستان دارد بدین قرار:
روزی لرزاده، معمار مسجد اعظم، به من گفت: آیت الله از ادامه کاشی کاری جلوگیری کرده اند. شما ایشان را راضی کنید تا کاشی کاریها را تمام کنیم.
حیف است. گنبد ناقص می ماند. روزی من و آیت الله بروجردی، زیر همان گنبد نشسته بودیم. من از فرصت استفاده کرده گفتم:
آقا اجازه بدهید کاشیها را تا پایین بیاورند. این جوری ناقص می ماند. آن مرحوم گفت:
« این کاشیها خیلی زیبا و قشنگ است. نمازگزار را به خود متوجه می کند و از حضور در نماز باز می دارد. »
من در جواب عرض کردم: آقا! اولاً حرم مطهر حضرت رضا (ع)، هم دارای نقش و نگار است. علاوه بر این، چه فرقی بین این است که این کاشیها شاغل نمازگزار باشد یا فرش خوش باف و گرانبها؟
پس فرش خوب هم نباید در مسجد انداخته شود که شاغل نمازگزار است. دیگر آن که: کسی که بخواهد نماز بخواند، با این چیزها حواسش پرت نمی شود.
بعدها متوجه جواب خودم شدم که تکلیف ما با نمازگزار دوتاست. نمازگزار، نباید بگذارد حواسش پرت شود و توجه در نماز را مراعات کند. ما هم نباید زمینه اشتغال و حواس پرتی نمازگزار را فراهم کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر